سلامی چو باد صبا در چمن

مطالعات ایرانی پویه نشریه‌ای است مستقل، با رویکردی چندرشته‌ای و میان‌رشته‌ای در حوزه‌ی علوم اجتماعی و انسانی. در این نشریه به مسایل مبرمی پرداخته می‌شود که هستی جامعه‌ی کنونی ایرانی را متاثر می‌سازد.

سلامی چو باد صبا در چمن2018-04-20T18:56:18+00:00

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره ۲۳، پائیز ۱۴۰۲

زنان و رویش دموکراسی در ایران

دریافت مجله

ما جمعی از مادران ایران زمینیم؛ از اقوام و مذاهب مختلف. در این شرایط حساس کشور هم پیمان شده‌ایم تا در حد توان‌مان از میهن و آرمان‌های مردمان‌مان در مقابل تهدیدها حفاظت کنیم. ما از آن رو خود را مادران صلح نامیده‌ایم که نه تنها مخالف جنگ هستیم، بلکه امنیت و آسایش شهروندان را می‌طلبیم و به هرآنچه امنیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما و جوانان‌مان را تهدید کند اعتراض داریم. ما مادران نگران وطن جوانان بسیاری را در انقلاب و جنگ و در زندان‌ها از دست داده‌ایم و نمی‌خواهیم که تاریخ تکرار شود. ما اجازه نخواهیم داد هیچ بیگانه‌ای به بهانه دموکراسی به ایران تجاوز کند. ما باور داریم مردم ایران خود قادر به برقراری دموکراسی و عدالت در سرزمین شان می‌باشند.

بخش‌هایی از بیانیه اعلام موجودیت مادران صلح ایران که درآبان ماه سال ۱۳۸۶خورشیدی منتشر شد.

دریافت مقاله

در تاریخ معاصر، زنان همواره به مرور زمان، حضوری بیش از گذشته در جامعه مدنی داشته‌اند و در همین مسیر، امروز با اعتماد به نفس و فعالیت‌های روزافزون تا اندازه‌ای موفق شده‌اند صدایی متفاوت را به گوش جامعه‌ی ایرانی برسانند. رساتر شدن این صدا و گسترش آن  به قلمرو جامعه‌ی سیاسی، امکانی را فراهم می‌آورد که آنچه “سیاست زنانه” خوانده می‌شود تحقق پیدا کند؛ سیاستی که در گشودن راهی برای گذاری خشونت‌پرهیز به دموکراسی تأثیری تعیین‌کننده خواهد داشت.

دریافت مقاله

آنها در حاشیه قرار داده‌شده‌اند؛ این زنان، با وجود سخت‌جانی و مقاومت در برابر فقر، خشونت، و تحقیر، همواره نگاه‌بان و نگاه‌دار زندگی بوده‌اند. تاریخ نامی از آنها نمی‌آورد، اما آنقدر ایستادگی می‌کنند تا از جایگاه بندگی به در آیند و بتوانند هویت خود را بازیابند و بر فقر و خشونت غلبه کنند. آنها باسواد و آگاه خواهند شد.

دریافت مقاله

مشارکت اجتماعی زنان در ایران از فرازها و فرودهای بسیارگذر کرده است، چرا که اساسا مقوله زنان و مشارکت اجتماعی در ایران روند و رویدادهای خاص خود را داشته و دارد، همچنان‌که پژوهش‌های داخلی و خارجی آن را در خود باز تابانده است. این پژوهش‌ها و پیمایش‌ها نشان می‌دهد که مشارکت‌های اجتماعی حتی در میان مردان هم در حد مطلوبی قرار ندارد. با این وصف، عاملیت و تلاش زنان در مشارکت‌های اجتماعی، نکات مثبت و پر از تجربه‌ای را در سازمان‌های ‌مردم‌نهاد با خود دارد که البته به دلایل متعدد و متفاوت، ازجمله شکاف‌های جنسیتی و سیاست‌های موجود در فراز و نشیب قرار می‌گیرد. تلاش این نوشتار بر آن است تا تصویر و تحلیل مشخص و درستی ارائه گردد تا با افزایش مشارکت اجتماعی زنان؛ توسعه ملی، رشد اجتماعی و فردی زنان و فرایند توانمند‌سازی آنان جایگاه واقعی خود را باز یابد.

دریافت مقاله

وضعیت ذهنی جامعه گاه می‌تواند  به صورت ساختاری متصلب و نیرومند، مانع تغییراتی جدی در روابط اجتماعی و در ساختار دولت شود.

در بخش‌های زیادی از جامعه‌ی ایران تصوری که نسبت به زن وجود دارد، همچنان مملو از اعتقادات و سنتهای جنسیتی دیرین و در وضعیت‌هایی نیز درآمیخته با تصور کالایی- ابزاری از زن در دوره‌ی  مدرن است. در حالی که رویدادهای دهه‌های اخیر نشان می‌دهد بدون رهایی زنان از سلطه‌ی گسترده‌ی نیروهای خودکامه در جامعه و دولت، افقی روشن برای تحولات عمیقی چون استقرار دموکراسی گشوده نخواهد بود.

دریافت مقاله

این نوشتار با در نظر داشتن عنوان این شماره از فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، «زنان و رویش دموکراسی در ایران»، دو پرسش را مد نظر قرار می‌دهد:آیا رویشی برای دموکراسی در ایران قابل مشاهده است؟

 اگر پاسخ مثبت است، با توجه به حضور پر رنگ زنان در تحولات اجتماعی، زنان چه نقشی در این رویش دارند؟

دریافت مقاله

شاید این روزها نتوان موضوعی را چون مسئله‌ی «زن» یافت که صحبت کردن از آن بدون نیاز به یک مقدمه‌، بلاواسطه سخن گفتن از متن زندگیِ این‌جا و اکنون ما باشد. مسئله‌ای که خواب شبمان را برآشفته و بیدار روزمان را سرخورده،‌ به‌دنبال خود می‌کشاند و آن‌چنان فراتر از معنای واژه‌ی «زن» به عنوان تفاوتی صرفا زیست‌شناختی قدم برمی‌‎دارد که «زندگی» و «آزادی» ما را مشروط به خود معنا می‌کند.

دریافت مقاله

“پیکارِ زنی با زن‌ستیزیِ کلام مردی هم‌زمان با خویش”. چنین است توصیف افسانه نجم‌آبادی از رساله‌ی معایب‌الرجال، اثر بی‌بی‌خانم استرآبادی که در پاسخ به یکی از نسخه‌های متونِ موسوم به تأدیب‌النسوان نوشته شده است، متونی که چنان‌که از نام‌شان پیداست توسط مردان و به‌قصدِ ادب‌کردنِ زنان و تربیت آنها مطابق با امیال خودشان نوشته می‌شدند. زنی به‌میان می‌آید و می‌نویسد، با کلامی عریان نقد می‌کند و به جدال با نگرش مسلط زمانه‌ی خویش مشغول می‌شود. این لحظه‌ی استراتژیک چگونه ممکن شده است؟ چه تاریخی دارد؟ اگر معایب‌الرجال به‌واقع مجادله‌ی کلامی یک زن، نه‌فقط با «کلام یک مرد» که با روح زن‌ستیزانه‌ای‌ست که در ژانر تأدیب‌النسوان‌نویسی متجلی شده، آن‌گاه خود این ژانر چه تاریخی دارد، خاستگاه آن کجاست و چه مسیری را در حیات تاریخ‌مند خود طی کرده است؟ آیا لحظه‌ی بی‌بی‌خانم تجلی گسستی‌ست که اساسا زنان جدیدی را، یا دست‌کم زنان را به‌شکل جدیدی به صحنه‌ی اجرا می‌برد؟ آیا این اجراگریْ لحظات بعدی را به‌گونه‌ای متفاوت از گذشته برمی‌سازد؟

دریافت مقاله

برای استقرار دموکراسی پایدار و اصیل فرایندها و ساختارها و ایده‌ها و رفتارهای مختلفی به عنوان پیش‌شرط یا زمینه و بستر مطرح شده است. از جمله عناصری که در دو دهه‌ی اخیر برای شکل‌گیری دموکراسی واقعی و اصیل مورد توجه قرار گرفته، این است که افراد جامعه یکدیگر را ارج گذارند و به رسمیت بشناسند؛ و یکی از قلمروهای ارج‌گذاری دیگری دوست داشتن است.

دریافت مقاله

تاریخ زنان ایران نوشته نشده است. با وجود فشارها و تبعیضات زیاد، زنان با رویه‌ای صلح‌آمیز و مراقبتی توأم با غم‌خواری و دلسوزی زندگی را استمرار بخشیده و به یک معنا، بخشی مهم از تاریخ ایران را به‌وجود آورده‌اند. اما طنز تلخ این است که زنان در این تاریخ به حاشیه رانده شده‌اند و عاملیت و نیروی فعال و زندگی‌بخش آنها نادیده گرفته شده است

دو نیروی فراگیر و سرکوبگر، برآمده از جامعه و دولت، بزرگترین مانع برای روایت تاریخ زنان محسوب می‌شوند. از یک سو جامعه اقتدار مردانه را در قلمرو فرهنگ، با تکیه بر سنت و عرف، به ویژه تفسیرهای سنتی-مردانه از مذهب، بازتولید کرده و در زیست‌جهان ایرانی زن را به لحاظ هستی‌شناختی فروتر از مرد جایگاه بخشیده است. از سویی دیگر، دولت در قلمرو سیاست و در سایه‌ی فرهنگ جامعه، از طریق مراقبت‌ها و تنبیه‌ها این اقتدار را تحکیم بخشیده و حافظ نظمی پدرسالارانه شده است.

دریافت مقاله

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره ۲۳، پائیز ۱۴۰۲2024-01-19T15:49:13+00:00

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره‌های ۲۱ و ۲۲، پائیز و زمستان ۱۴۰۱

انقلاب و زیست‌جهان ما

دریافت مجله

«زندگی» مسأله‌ای است که نسل جدید پیش روی ما قرار داده و همه ما را بر اساس آن بازخواست می‌کند. حق حیات و زندگی را بدیهی‌تر از آن می‌انگاشتیم که به موضوع خواست یک دوره تبدیل شود. فکر می‌کردیم وقتی تصورش موجب تصدیق است، حتما وجود هم دارد. اما نسل جدید از فقدانش به فریاد آمده‌اند. نگارنده که به نسل‌های قبل تعلق دارد، خیال می‌کند باید به گذشته بازگردد. داستان را از جایی آغاز کند که زندگی به یک مسأله تبدیل شد، آنگاه فرایند تطور زندگی در دوره‌های مختلف را شناسایی کند تا بتواند به خوبی مقصود جوانان امروز را بفهمد. من در این یادداشت نشان خواهم داد چگونه خواست‌های شورمندانه از زندگی، بنیاد مادی حیات سیاسی را به مخاطره افکند. اینک مردم بنیاد مادی زندگی را که معطوف به اقل امکانات بقاء است جست‌وجو می‌کنند. آنگاه از بیگانگی زبان مرسوم سیاست نسبت به بنیاد مادی زندگی سخن خواهم گفت و سرانجام به ضرورت احیای زبانی تازه برای زندگی سیاسی اشاره خواهم کرد.

دریافت مقاله

“یک «ما»ی اجتماعی (من‌هایی که یک جامعه را می‌سازد)، «ما»ی فرهنگی (من‌هایی که دارای یک فرهنگ مشترک هستند) و «ما»ی تاریخی (من‌هایی که دارای یک سرگذشت تاریخی مشترک هستند) وجود دارد. «ما»های من در دوره‌ی انتقال، عوض می‌شود زیرا «ما»های جدید تشکیل و «ما»های قدیم رو به نابودی می‌روند” (شریعتی، م. آ ۳۱، ۱۳۸۴: ۱۶۸).

دریافت مقاله

چه، بنا به یک روایت، انقلاب‌ها را محصول عصر مدرن بدانیم، یا به روایتی دیگر عصر مدرن را محصول انقلاب‌ها، در هر حال دیر زمانی است که انقلاب‌ها جزئی جدایی‌ناپذیر از دوران مدرن زندگی ما شده‌اند. از زمانی که در قرن هفدهم میلادی نخستین انقلاب‌های مدرن رخ نشان دادند، تا امروز همواره به‌صورت روزافزونی تاریخ جدید را عرصه‌ی حضور خود کرده‌اند. تاریخ‌پژوهان قرن نوزدهم قرن خود را قرن انقلاب‌ها نامیدند، اما قرن بیستم شمار بیشتر و نوع گسترده‌تری از انقلاب‌ها را به ثبت رساند، و همه نشانه‌ها حاکی از آن است که قرن بیست‌ویکم از این حیث قرن بیستم را پشت سر خواهد گذاشت. بسیاری از روشنفکران و کنشگران سیاسی، به‌ویژه در اردوگاه فکری چپ، « انقلاب» را در انگاره‌های خود با زرین‌ترین خطوط می‌نگارند و رؤیاهای رهایی نوع بشر را در آن می‌جویند. فریاد «آزادی» که چکیده‌ی آرزوهای رهایی بشر است در هر خروش و خیزش انقلابی بلندترین فریاد است. اما، آیا آزادی نخستین قربانی انقلاب نیست؟

شاید طرح این پرسش بی‌مورد به‌نظر برسد، زیرا که غالب انقلاب‌ها، تا آنجا که ما آنها را اجمالا می‌شناسیم، برای «آزادی» و با شعار آزادی و برابری آغاز و با اخگر آن برافروخته شده‌اند. اگر آزادی و برابری را جان‌مایه دموکراسی بدانیم در این صورت چه بسا که دموکراسی‌خواهی را انگیزه‌ی اصلی انقلاب‌ها و مضمون مرکزی آنها و نیز محصول مقدم هر انقلاب پیروزمند بدانیم. چنانکه جنبش کنونی ایران با شعار «زن، زندگی، آزادی» مفهوم دموکراسی را با غنی‌ترین مضمون و معنای آن مراد خود قرار داده است. مقاله‌ی پیش رو می‌خواهد تصویر رایج را به چالش بکشد و رابطه انقلاب با دموکراسی را از نزدیکتر موضوع بحث قرار دهد.

دریافت مقاله

چی بود و چی شد. زیباترین واقعه، شگفت‌انگیزترین انفجار نوری که در عمرم دیده بودم چه زود و چه آسان به ابتذال کشیده شد. این انقلاب عجیب را می‌گویم که از نمازگزاردن در میدان‌های شهر تا بانگ الله‌اکبر شبانه‌روزی پشت‌بام‌ها در ساعت‌های منع رفت و آمد و گل به تفنگ زدن تا در خیابان نشستن و سختی زمستان را به جان خریدن، به همه شکلی بروز کرده بود. فقط در ۱۵ روز به وحشیگری، خودکامگی و انحصارطلبی کشیده شد… (مسکوب: ۱۳۷۹/ ۱۹۹۷: ۷۷)

بیست‌وسوم اسفندماه ۱۳۵۷ / شاهرخ مسکوب

انقلاب فرانسه با قدیمی نامیدنِ نظامی که این انقلاب منقرض‌اش کرده بود، آن نظام را غسل تعمید داد. اما از این طریق بیش از آنکه نامی برای آن چیزی بگذارد که حذفش کرده بود، ویژگی‌ای برای آن چیزی به دست داد که خود قرار بود بنا نهد. این ویژگی، چیزی نبود مگر [الزام] گسستی بنیادین با گذشته که اینک به تاریکنای بربریت پرتاب شده بودFuret, 1988:15) ).

انقلاب فرانسه/ فرانسوا فوره

دریافت مقاله

اعتراضاتی که در اواخر شهریور ماه (۱۴۰۱) در ایران، در گستره‌ی وسیعی وقوع یافت، تأثیر زیادی بر جامعه و دولت گذاشته است. پرسش‌های زیادی در مورد ماهیت، علل، ظرفیت و قدرت این حرکت اعتراضی وجود دارد که همچنان مورد بحث صاحب‌نطران و دانشوران است: آیا این حرکت اعتراضی، تنها یک اعتراض جمعی بود که به پایان آمد، یا یک جنبش اجتماعی که حاملان آن جوانان و زنان بودند و در اشکال دیگری بروز خواهد کرد، یا جنبشی حکومت‌ستیز و فراگیر که بشود آن را یک جنبش انقلابی نامید و در حال تجدید قواست؟ در مقابل، واکنش حکومت به این اعتراضات در تحلیل نهایی چه خواهد بود و آیا تغییراتی در ساختار دولت و ماهیت نظام سیاسی روی خواهد داد؟

دریافت مقاله

ایران در سال ۱۳۵۷ انقلابی را در حالی پشت سر گذاشت که در زمان وقوع، انقلابیون معتقد بودند که در وضعیتی که خودکامگی و استبداد رأی همه‌ی راه‌های اصلاح و تغییر را می‌بندد، تنها یک راه گشوده می‌ماند و آن هم انقلاب است. اما اگر بسیاری از انقلابیونی که تحت فشار و سرکوب نظام پس از انقلاب قرار گرفتند، می‌دانستند در آینده چه پیش می‌آید، آیا به‌دنبال راهی دیگر می‌گشتند؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، بی‌درنگ پرسش دیگری به ذهن می‌آید: آن راه کدام است؟

دریافت مقاله

مفهوم پرآوازه‌ی «استمرار و تغییر» در نظریه‌ی اجتماعی بازرگان نقشی کانونی دارد. با در نظر داشتن این مفهوم است که نقد بازرگان به نظام نوپای جمهوری اسلامی در حرکتی که پیش‌گرفته بود وضوح بیشتری پیدا می‌کند. بازرگان معتقد است که وقوع تغییر بدون استمرار، لاجرم به گسست و انحراف و فروپاشی می‌انجامد. به عبارت دیگر، گسست جمهوری اسلامی از آن حرکت جمعی که منجر به انقلاب شد، دلیل اصلی انحراف انقلاب از ارزش‌ها، بنیان‌ها و اهداف اصیل آن را توضیح می‌دهد.

از پس صد سال آنچ آید ازو/ پیر می‌بیند معین مو به مو

اندر آيينه چه بيند مرد عام/ كه نبيند پير اندر خشت خام

دریافت مقاله

یکی از موضوعاتی که به گفته بسیاری از تحلیل‌گران داخلی و خارجی طی چند دهه اخیر و به‌ویژه، یکی دو دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است مباحث هویتی در ایران و سیال بودن مفهوم هویت در ایران است. در عین حال مباحث مرتبط با حوزه‌های قومی و مذهبی و زبانی است که گاه به عنوان ابر چالش‌ها و نگرانی‌های جدی آینده ایران، هم در میان مشفقان و تحلیل‌گران وطن‌دوست مطرح شده و هم در میان رقیبان و آنان که ایران بزرگ را خطری در منطقه و عرصه‌ی بین‌المللی می‌بینند. گویی یکی از پاشنه آشیل‌های این فرهنگ و تمدن و سرزمین مباحث قومی است که می‌شود از آن بهره برداری کرد و به نوعی به مقابله با ایران رفت.

این مقاله، برگرفته‌ای است از گفت‌وگو با احسان هوشمند، جامعه‌شناس و ایران شناس که در فصلنامه‌ی مطالعات ایرانی پویه تنظیم شده است.

دریافت مقاله

گاهی مشکلات و موانع و محدودیت‌ها چنان ذهن ما را فرا می‌گیرد که دیگر نمی‌توانیم به حیطه امکان‌ها و داشته‌ها و قابلیت‌های بالقوه خویش توجه کافی بکنیم و آنها را به کار بگیریم. ما درویشان نشسته در گنجیم. جامعه ایرانی سرشار از توانمندی‌ها و ظرفیت‌های تمدنی و فرهنگی است. زندگی در ایران همیشه جاری بود و نفَس می‌کشید ولی راه تاریخ دشوار بود. رهیافت انسان‌شناختی و مردم‌شناختی به ما کمک می‌کند که راز زندگی در این راه دشوار را بفهمیم و ببینیم که مردمان چه تاکتیک‌هایی برای زیستن داشتند و کنشگران از چه تدابیر متنوعی برای عمل کردن بهره می‌گرفتند. ما باید با حوصله و استقرای پر و پیمان به‌سراغ تاریخ خود برویم و ببینیم که عاملان برای بقا در ایران‌زمین و رشد و پیشرفت چه چاره‌جویی‌هایی در پیش گرفتند؛ تا توانسته بوده باشند از پس انواع مشکلات این سرزمین برآیند.

کتاب کنشگران مرزی صفحه ۱۹

دریافت مقاله

دو مفهوم «انقلاب» و «اصلاح» معمولا عرصه‌ای را می‌گشایند تا در آن «تغییر» با ارجاع به سیاست صورت‌بندی شود. این دو مفهوم برای جامعه‌ی ایرانی مفاهیمی آشنا هستند و از سال ۱۳۵۷ وارد زیست‌جهان ایرانی شدند. هردو مفهوم در لحظاتی از تاریخ معاصر، به‌نحوی با جامعه‌ی ایرانی درآمیختند که طی دهه‌های اخیر، همواره تغییر از دو زاویه‌ی دید انقلابی و اصلاحی مورد توجه قرار گرفته است. نظر غالب در میان روشنفکران و جامعه‌ی سیاسی ایران این است که هم انقلاب ۱۳۵۷ و هم حرکت اصلاحی ۱۳۷۶ آغازی موفق و پر نوید دارد، اما به سرعت به افول می‌رود. این هردو رخداد می‌توانست تا اندازه‌ی واجد امر سیاسی از دست رفته، یعنی برابری و تفاوت باشد، اما چنین نشد.

وقوع اصلاحات نزدیک به دو دهه پس از انقلاب به ابتکار جناحی از حکومت تنظیم و سامان‌دهی می‌شود. این ابتکار نوعی همراهی با بخش مهمی از جامعه‌ای به حساب می‌آید که خواستش تغییر در در رویه‌ی حاکمیتی است که پس از انقلاب شکل می‌گیرد. در عین حال، استقبال جامعه از اصلاحات نشان می‌دهد که جامعه برای «تغییر» خواهان انقلاب نیست. با وجود خواست اکثریت مردم برای پیشرفت اصلاحات، شاهد بودیم که «تغییر» اصلاحی در مرتبه‌ی اجرا، در محدوده‌های ایدئولوژی حاکم قرار می‌گیرد و در نتیجه با اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی درمی‌آمیزد. این محدوده‌ها نه تنها مانع دموکراسی می‌شود، بلکه خود اصلاحات را هم زمین‌گیر می‌کند…

دریافت مقاله

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره‌های ۲۱ و ۲۲، پائیز و زمستان ۱۴۰۱2023-03-20T08:58:48+00:00

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره‌های ۱۹ و ۲۰، بهار و تابستان ۱۴۰۱

آینده‌ی ما: ایران

دریافت مجله

همچنان بحث درباره‌ی مارکسیسم اراده‌گرا و مارکسیسم جبرگرا، موجه و معتبر است و می‌تواند در مورد جامعه‌ی ما در این زمان نیز موضوعیت داشته باشد. اراده‌ی انسانی تا چه اندازه تابع شرایط اجتماعی و تاریخی است و مرز و محدوده‌ی استقلال و آزادی عمل آن کجاست؟ آیا آدمی می‌تواند در هیأت یک انقلابی دوره‌های تاریخی بشر را جابه‌جا کند یا نه؟ نوع پاسخ به این پرسش‌های فلسفی عواقب و نتایج گسترده‌ای در جامعه خواهد داشت و افق‌های متفاوتی را خواهد گشود، چنان که در گذشته شاهد آن بوده‌ایم.

دریافت مقاله

در ایران تقلایی برای تغییر و توسعه هست، ولی این میل تحول‌خواهی، گویا خود را کامیاب نمی‌بیند و دچار حس انفعال می شود. این حس به‌صورت «ترومای فرهنگی و اجتماعی» خود را نشان می‌دهد و از آن بوی یأس و نومیدی به مشام می‌رسد. اما هنوز می‌توان در زیر پوست جامعه میل به زندگی و امید را احساس کرد. از منظری تاریخی، همواره نارضایتی جمعی، ایرانیان را به تکاپوهایی جدی برانگیخته است.

دریافت مقاله

این متن نه نگاهی تاریخی است به سینمای مستند ایران و نه مدعی آن است که در فرضیه و نظری که وسط می‌گذارد کامل است و جامع. این متن تلاشی است برای در میان گذاشتن یک ایده و نظر که سال‌هاست همراهم بوده و تلاش کردم در تمامی دوران نوشتن و گفتن و ترویجگری سینمای مستند ایران آن را تبیین و تدقیق کنم و از این منظر، مستندسازان، پژوهشگران و دوستداران این سینما را دعوت به تماشایش کنم و ورای این نشان دهم که این مهم‌ترین ظرفیت و قدرت اثرگذاری سینمای مستند ما از آغاز تا امروز بوده‌است. تلاشی که شیردل بزرگ آغاز کرد، هویت و قدرت اصلی‌اش را بعد از انقلاب پنجاه و هفت و در رنسانس اجتماعی، فرهنگی پساخرداد هفتاد و شش پیدا کرد؛ در دهه هشتاد شمسی به اوج خود رسید و از نیمه دوم دهه نود آرام آرام به سمت اغما رفته‌است.

دریافت مقاله

سوسن شریعتی در فصلنامه‌ی مطالعات ایرانی پویه (شماره‌های ۱۷ و ۱۸)، مقاله‌ای نوشته است با نام «خاموشی‌های دست‌اندرکار» که زیرعنوانِ آن «تاکتیک‌های زندگی روزمره برای تغییر» است. آرمان ذاکری برآن است تا از طریق بازتعریف مفاهیمی چون زندگیِ روزمره، مردم، و انسانِ معمولی، آن مقاله را مورد بررسی و نقد قرار دهد.

دریافت مقاله

این اعاده حیثیت از انسان معمولی و امر روزمره متهم است به طبقه زدایی از امر اجتماعی، کنار گذاشتن دلالت‌های اقتصاد سیاسی، ارزش‌گذار ی امر متفاوت در برابر امر مشترک، جانشین شدن تحلیل مصرف به‌جای تحلیل تولید و تمرکز بر روی طبقات متوسط به‌جای کارگران و …؛ که در «تقاطع نئولیبرالیزم و پست مدرنیزم» در دهه هشتاد به بعد عملا به‌کار این آمده است که به‌نام اعاده حیثیت از انسان معمولی، امر متفاوت و یا امر خُرد، زمینه مناسب برای بلعیده شدن توسط نظم کلان سیاسی و یا نظم مسلط سرمایه را فراهم بیاورد. این همه نقد بی‌تردید صرفا معطوف به کتاب «ابداع امر روزمره»، اثر «دوسرتو» نیست. به یک قبل و بعدی بر می‌گردد که دوسرتو در نیمه راهش نشسته بوده است.

دریافت مقاله

عرصه‌ی سیاست در ایران مدت‌هاست در اذهان عمومی و بالاخص محافل دانشگاهی با واژه‌ی «بن‌بست» گره‌خورده است. انبوه نارضایتی‌ها و اعتراضات و جنبش‌های خرد اعم از جنبش سبز و آبان ۹۸ و جنبش تشنگان و گرسنگان و اعتصابات کارگران و معلمان و … هم تغییر چندانی در چنین نگرش کلی‌ای نسبت به وضعیت فعلی و چشم‌انداز سیاسی در ایران ایجاد نکرده‌اند. چنددستگی‌ها، فضای آلوده از اتهام‌زنی‌های متکثر، اعتراضاتی که بلند می‌شوند و به سرعت سرکوب می‌شوند، عدم توافق بر سر چشم‌انداز و افق سیاسی مشترک، و موارد بی‌شماری از دلایل و آسیب‌شناسی‌هایی که می‌توان به این فهرست افزود، همه و همه مانع از تصویر سپهر سیاسی ایران به‌عنوان سپهری مولد قدرت‌های موثر برای تغییر سیاست در ایران است.

دریافت مقاله

برای درک نزدیک‌تر از تغییراتی که داوطلبان در مسیر فعالیت پیدا می‌کنند، شنیدن قصه‌های آنان ضروری است و به ما کمک می‌کند تا بیشتر با نحوه نگاه، عمل و تغییراتشان آشنا شویم.

تقدیم به همه داوطلبان، به ویژه داوطلبان جمعیت امام علی که با عشق برای بهتر شدن زندگی دیگر انسان‌‌ها تلاش می‌کنند

دریافت مقاله

وضعیت مشروعیت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، در پرتو ظهور و گسترش فناوری زنجیره قالب‌ها (بلاک چِین) به مثابه یک فناوری اجتماعی، چگونه خواهد بود؟

تأثیرگذاری احتمالی زنجیره قالب‌ها بر کارآمدی دولت در سه عرصه‌ی کارآمدی بوروکراتیک، اقتصادی و اجتماعی به لحاظ نظری امری مثبت و یک فرصت برای گذر از بحران مشروعیت سیاسی به حساب می‌آید، اما تجریه نشان داده است که  بروندادهای ظهور و گسترش فناوری زنجیره قالب‌ها متعین و گریزناپذیر نیست، چرا که احتمال زیادی وجود دارد که گسترش این فناوری از نظر  جمهوری اسلامی ایران یک تهدید به‌حساب آید.

دریافت مقاله

خطوط کلی حدس/فرضیه‌ای که در این مقاله برای تغییرات و آینده‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی طرح خواهم کرد نخست در سلسله‌ای از گفت‌وگوهای پرثمر ضمن پیاده‌روی‌های روزانه با مسعود پدرام در تپه‌های اوین (سال‌های ۹۳-۹۴) شکل گرفت و سپس به مناسبت یک گفت‌وگوی زنده‌ی اینستاگرامی -که به دعوت سعید یعقوبیان و در صفحه‌ی شخصی او در سال ۱۴۰۰ برگزار شد- صورت‌بندی دقیق‌تری یافت. بنابراین شایسته است از تعامل هر دو دوست دانشور یادی بکنم و سپاسی هرچند ناکافی بگویم که دست‌کم بخشی از صیقل نهایی آنچه در اینجا می‌خوانید بی وجود نازنین ایشان میسر نمی‌شد.

دریافت مقاله

پرسش از آینده همواره پرسش سهمگینی بوده است. هنگامی که با وجود دسترسی به اسناد، شواهد، مدارک و منابع، به آسانی نمی‌توان درمورد رخدادهای گذشته و حال با قطعیت سخن گفت، هرگونه سخن درخصوص آینده از اتقان و استحکام خرسند کننده‌ای برخوردار نخواهد بود. با این حال، نمی‌توان از اندیشیدن به آینده و پرسش از آن صرف نظر کرد. بی گمان سخن گفتن از آینده، از سنخ پیشگویی ستاره‌شماران و فال‌بینان و خواب‌گزاران نیست، بلکه برآیند تجزیه‌وتحلیل واقعیت‌های دیروز و امروز است و ترسیم سیمای آینده جز با شناخت و امکانات گذشته‌ و حال ناممکن است و همین نیز پیش‌بینی آینده را از پیشگویی‌های مبتنی بر اوهام و پندار پیشینیان متمایز می‌سازد.

درادوار گذشته‌ی تاریخ این سرزمین، ادبیات، به مثابه تبلورعواطف، اندیشه‌ها، تجارب و اندوخته‌های فرزانگان اعصار، همزمان با آینگی سرشت و سرنوشت و چند‌و‌چون فرهنگ و زندگی ایرانی، در سامان فکری و تجدید سازمان اجتماعی و سیاسی کشور سهم شایسته‌ای داشته است. گمان می‌رود در آینده نیز، حتی اگر جایگاه بی‌بدیل آن اندکی کاستی گیرد، از اعتبار و تأثیرگذاری آن کاسته نخواهد شد. از همین رو، پرسش از آینده‌ی ایران، بدون پرسش از آینده‌ی ادبیات ناتمام خواهد بود.

به تناسب موضوع این شماره‌ی فصلنامه‌ی مطالعات ایرانی پویه، پرسش از آینده‌ی ادبیات را با سه تن از صاحب‌نظران و ادب‌شناسان، محمود درگاهی استاد دانشگاه زنجان، محمود فتوحی استاد دانشگاه فردوسی مشهد و حسن اکبری بیرق استاد دانشگاه سمنان، درمیان گذاشتیم. درصفحات پیش رو، آنان هریک ازمنظری به پاسخ این پرسش پرداخته‌اند و چشم‌اندازی ازچندوچون ادبیات و پژوهش‌ها و خلاقیت‌های ادبی و دگرگونی رویکرد خوانندگان در آینده‌ی ایران ترسیم کرده‌اند. به این نکته واقفیم که ترسیم دقیق جوانب و ابعاد گوناگون آینده‌ی ادبیات و انواع ادبی در ایران نیازمند بحث و گفت‌وگوی افزون‌تر و پردامنه‌ای است،  با این حال امیدواریم طرح این قبیل مباحث زمینه‌ی تأملات دقیق‌تر صاحب نظران را فراهم آورد و درگشودن افق‌های تازه برای اندیشیدن به مسائل فردای ایران سودمند افتد.

دریافت مقاله

تودرتویی نهادی موجب بروز دولت پارادوکسیکالِ ناتوان در پیشبرد انباشت سرمایه و توسعه شده است. توضیح این موضوع مستلزم فرا رفتن از دیدگاه‌های متعارف و جا‌افتاده در فضای اقتصاد سیاسی ایران است. این موقعیت، ریشه در ایدئولوژی موسوم به «سنت‌گرایی تجدد‌ستیز» دارد. ظهور و بروز این ایدئولوژی نیز هر چند ریشه‌های اجتماعی و تاریخی دارد، ولی تبدیل آن به گفتمان رسمی نهادی، نه به دلیل جبر تاریخی ناشی از آن ریشه‌ها، بلکه متأثر از تصمیمی مهم در بزنگاه تاریخی خاصی بود. تصمیمی که می‌توانست جای خود را به تصمیمی دیگر بدهد اگر که نقش شخصیت در تاریخ در تحلیل لحاظ بشود. با این دیدگاه، نویسنده ضمن نقد جریان‌های فکری رایج در ایران، سعی می‌کند چارچوب تحلیلی جدیدی را بر مبنای مفاهیم «دولت خودگردان حک شده در اجتماع» و «دولت با استقلال عمل نسبی» ارائه دهد.

دریافت مقاله

در امریکای لاتین، در اواخر دهه ۶۰ و اوایل درهه ۷۰ میلادی گروهی از کشیشان مسیحی در قلمرو سیاست به دفاع از ستمدیدگان و مبارزه علیه سلطه داخلی و خارجی برخاستند. اندیشه و عمل این کشیشان یادآور حوزویانی بود که در ایران در دوره‌ای نسبتا مشابه، دست‌اندر کار مبارزه ضد استبدادی و ضداستعماری در مسیر حرکت محمد مصدق بودند. گرچه فاصله مکانی میان ایران و امریکای لاتین زیاد بوده و نمی‌دانیم که میان این دو تیپ، یعنی آخوندهای مصدقی و کشیشان حامل الهیات رهایی‌بخش ارتباطی وجود داشته است یا خیر، اما در یک نگاه مقایسه‌ای مشترکات زیادی میان آنان می‌شود دید: ضدیت با استبداد، ضدیت با استعمار، بازتفسیر عقلانی از متن مقدس و نمایاندن مسیر رهایی از طریق این متن.

البته گرچه تمرکز اصلی این متن بر شباهت‌های این دو تیپ است، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که تیپ آخوندهای مصدقی و متألهان الهیات ‌رهایی‌بخش امریکای لاتین تفاوت‌های قابل‌توجه اجتماعی نیز داشته‌اند؛ تفاوت‌های اجتماعی مهمی که سرنوشتی متفاوت را برای دو تیپ رقم زده است. در این متن به این تفاوت‌ها نپرداخته‌ام اما در متون آتی، به این تفاوت‌ها نیز می‌پردازم.

آیا در ایران زمانه‌ این آخودندهای مصدقی به‌پایان آمده است یا هنوز آن ظرفیت را دارند که مانند کشیشان حامل الهیات ‌رهایی‌بخش، دوباره، اما به صورتی دیگر و متناسب با شرایط جدید سربلند کنند و در جامعه‌ی خود نقشی تأثیرگذار ایفا کنند؟

دریافت مقاله

ایران به دلیل قدمت تمدنی و فرهنگی چند هزار ساله‌اش از معدود کشورهایی است که برای مردمی که درون مرزهایش زیسته‌اند و سایر مردمان فرهنگ دوست دنیا، جاذبه‌های شگفت‌انگیزی را بازنمایی می‌کند. این سرزمین چهارفصل با رنگین‌کمانی از اقوام و میراث غنی فرهنگی ، همیشه نمادی از استمرار زندگی بوده است. تلاش برای حفظ و توسعه‌ی خلاق این میراث، بر عهده نسل نواندیش امروز است و به نظر می‌رسد گردشگری خلاق مسیر این توسعه را هموارتر می‌کند.

دریافت مقاله

مهمترین فصل تاریخ فکر یک قوم، تاریخ «فکر معترض» است، یعنی، فکری که رام یا مرعوب قدرت نیست و می‌کوشد تا خود را از جریان باد موافق که همواره از جانب دستگاه قدرت وزانده می‌شود مستقل و بی‌نیاز نگه دارد. تأیید و توجیه قدرت مستقر، چه دینی و چه دنیایی، کار آسانی است و هرگز فکر از آن زاییده نمی‌شود. اگر سرهای ناآرام و شکافنده‌ای نبودند که ورای اقتدار ظاهر، بیهودگی و مسکنت‌هایی نبینند، و با خود عهد نکرده بودند که ولو به بهای رنج و محرومی، شناگر مرداب نباشند، فکر از پیشرفت باز می‌ماند.

محمدعلی اسلامی ندوشن

دریافت مقاله

بالاخره دیدار با هادی خانیکی میسر شد. در روز ۲۰ خرداد. سومین دوره شیمی‌درمانی چند روزی قدرت نمایی کرده بود و باید منتظر می‌شدیم تا هادی خانیکی با اقتدار و سماجت خود، رویش را کم کند.

دراین گفت‌وگو قرار بود در نسبت امید و بدبینی؛ مرگ و زندگی؛ آگاهی و معجزه؛ توکل و اراده صحبت کنیم تا معلوم شود آیا از دل «آنچه که هست ولی بد است» می‌توان گشایشی را انتظار کشید و بی‌اعتنا ماند به غیبت «آنچه که باید باشد ولی نیست»، گیرم اسمش را بگذارند امید؟ هادی خانیکی البته در طی این گفت‌وگو به نومیدی و مشروعیت آن تن نداد، اما نشان داد که کار امیدواران سخت و طاقت فرسا است و در اینجا که ماییم، به‌دست آوردن امید امر پیش پا افتاده‌ای نیست. حفظ آن محصول کارزاری مدام است تا از چنگت در نیاورند. از همین رو، هرچه که گفت معطوف به اراده بود و انسان انضمامی و ذهنیتی که از هم‌اکنون امکان می‌سازد و از بن‌بست گشایش. اگرچه گاه از دستش در می‌رفت و از امید همچون معجزه، غیرمترقبه، امر تربیتی و غریزی، فراتر از اراده من و ذهنیت تو می‌گفت. با این همه خانیکی برای نومیدان هم نسخه‌های نفیسی پیچید: آگاهی، مفید بودن، دوستی، گفت‌وگو، طنز و …:

«اسمش را هرچه خواستید بگذارید از سر امید باشد یا به نام نومیدی…»

دریافت مقاله

آینده نامعلومی در پیش است. از دیروز گسسته‌ایم و افق فردا هم ناپیداست. به یک معنا ارتباط میان گذشته و آینده را گم کرده‌ایم، به نحوی که معلوم نیست گذشته چگونه باید امتداد یابد تا افقی روشن، نمایان شود. چنین وضعیتی خطرناک است. اما این وضعیت خطرناک خود حامل یک امکان است. امکان یک ابداع.

گرچه ابداع با آینده نسبت پیدا می‌کند، اما از یک منظر، در برابر علم آینده‌پژوهی قرار می‌گیرد. آینده‌پژوهان بر اساس واقعیات موجود و روندهای پیشین، سناریو‌هایی را برای آینده، در شاخه‌های مختلف، در قلمرو طبیعت، تکنولوژی و جامعه پیش‌بینی می‌کنند. اگر با رویکرد آینده‌پژوهی وضعیت کنونی ایران و نسبت آن را با آینده بسنجیم، به افول و اضمحلال و سقوط در زمینه‌های فرهنگ، جامعه، توسعه، محیط زیست، حقوق و سیاست می‌رسیم. در حالی که وقتی صحبت از ابداع به میان می‌آید، معنایش تکیه بر خواستی است برای ایجاد تغییر در مسیری که پیش‌بینی می‌شود. به همین دلیل وضعیت ابداع با آینده‌پژوهی پیوند می‌خورد، اما در تلاش برای ابداع، فقط به پیش‌بینی آینده‌پژوه بسنده نمی‌شود، بلکه گامی فراتر برمی‌داشته می‌شود، با این انگیزه که آن پیش‌بینی تحقق نیابد.

دریافت مقاله

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره‌های ۱۹ و ۲۰، بهار و تابستان ۱۴۰۱2022-10-19T08:29:07+00:00

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره‌های ۱۷ و ۱۸ پائیز و زمستان ۱۴۰۰

ایران و حاملان تغییر

دریافت مجله

اصلاحات در معنای عام آن در ایران بیش از ۲۰۰ سال سابقه دارد. اما پیشینه اصلاحات سیاسی و دموکراتیک بسیار کم‌تر است و به جنبش مشروطه‌خواهی بازمی‌گردد. هر دو لایه اصلاحات در ایران با تأخیرها، کندی‌ها، وقفه‌ها و واگشت‌های متعددی همراه بوده است. از این میان اصلاحات سیاسی با مشکلات و ناکامی‌های بیشتری روبه‌رو شده است. آخرین تجربه در این زمینه به دوره موسوم به «اصلاحات» در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰مربوط است که آثار و پیامدهای آن هم‌چنان بر فضای سیاست کشور و ذهنیت سیاسی بخش بزرگی از نیروها و فعالان سیاسی باقی مانده است و هراز گاهی بحث‌ها و مجادلات داغی را میان حامیان، منتقدان و مخالفان آن برمی‌انگیزد. اتفاقا در این دوره وجوه نهادی و جنبشی اصلاحات آشکارتر و روابط میان این دو پیچیده‌تر بود. در این نوشتار سرگذشت و سرنوشت اصلاحات دموکراتیک در ایران معاصر از این زاویه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

دریافت مقاله

آیا می‌شود یک تبار اندیشگی در شناخت جهان برای ذهنیت ایرانی قایل شد؟ اگر چنین تباری وجود داشته باشد پیوستگی آن تا کدامین مرزهای زمانی در گذشته است. ایران دین‌هایی باستانی چون زردشتی و مزدکی را در پشت سر دارد؛ نیز دین اسلام را در گستره‌ای فراگیر در خود دارد و از مشروطه به این سو نیروهای فکری و سیاسی ایدئولوژی‌هایی را با خود حمل کردند. در طول تاریخ و با چنین تنوعی آیا می‌توان پیوستگی معناداری میان جهان‌شناسی ایران از گذشته‌ی دور تا کنون ترسیم کرد؟

دریافت مقاله

فضای عمومی در ایران، شاهد رشد گرایش‌های ملی‌گرایی است. رشد این احساسات، در شرایط خاص منطقه خاورمیانه و در وضعیتی که صاحب‌نظران از خطر سهمگین فروپاشی سخن به میان می‌آورند، اتفاق امیدبخشی است. اگرچه آواهایی که این روزها به نفع ملی‌گرایی ایرانی به گوش می‌رسند، قدرت فراگیر شدن پیدا نکرده‌اند. این در حالی است که هیچ روایت هژمونیک در فضای فرهنگی و سیاسی کشور وجود ندارد؛ اعم از اسلام سیاسی یا ایدئولوژی چپ و لیبرال.

دریافت مقاله

انقلاب ایران رخدادی ناگهانی و به نظر بسیاری نابهنگام بود؛ واقعه‌ای که از تاریخ بیرون می‌زند؛ اگر انحرافی از آن نباشد. اما انقلابات خبر نمی‌کنند، بلکه همانطور که چارلز کورزمن که کتابش در مورد انقلاب ایران بهانۀ این گفتگو است، ناگهان از راه می‌رسند و همه را شگفت‌زده می‌کنند، حتی خود انقلابیون را… سرنوشت انقلاب ایران و اخیرا بهار عربی، انقلاب را از نو در کانون اندیشه‌ی سیاسی قرار داده است. با اینکه آینده به نحو فزاینده‌ای غیرانقلابی تصور می‌شود، اما نه انقلاب منسوخ می‌شود و نه اندیشه به آن. انقلاب حد نهایی تخیل جمعی است. در آن هم تخیل سیاسی از واقعیت جلو می­زند و هم با مانع سخت واقعیت روبرو و متوقف می‌شود.

دریافت مقاله

حاملان تغییر در زمان خود ممکن است به هدفی که می‌خواهند دست نیابند، اما ردی را برجای می‌گذارند که برای نسل‌های آینده، به‌عنوان میراثی با ارزش و کارآ باقی می‌ماند. در ایران پس از مشروطه، جنبش‌های مردمی تأثیرگذاری برپا شد که با وجود ناکامی، همچنان در زندگی جمعی ما الهام‌بخش و حتی پیروزی‌آفرین هستند.

دریافت مقاله

وقتی آنچه را که دوست داریم نداریم، باید آنچه را که داریم دوست بداریم. می‌فهمید! من مجبور بودم بیش از پیش به لذت‌های کوچک و تقریبا نامرئی، لذت‌های جانبی متوسل شوم… هیچ تصوری ندارید که با این جزئیات کوچک تا کجا بی‌انتها می‌شویم؛ غیرقابل‌باور است تا کجا بزرگ می‌شویم.

دریافت مقاله

موضوع این نوشته، رویکردی است نسبتا تازه‌یاب در سنت پدیدارشناسی که مستقیما از طریق نقد پدیدارشناسی کلاسیک سر برآورده است و ادعای آن این است که امکان تمایزگذاری بین جهان زندگی و آگاهی از یک‌سو، و تفسیر و تغییر جهان از سوی دیگر، وجود ندارد. پدیدارشناسی انتقادی، پرسش‌هایی را پیش می‌آورد که در پدیدارشناسی موسوم به کلاسیک، بی‌سابقه بوده است. پرسش‌هایی از این دست که: آیا اصولا پدیدارشناسی می‌تواند پرتوی بر تجربه زیسته ما از قدرت و سرکوب بیفکند؟ به ما بگوید که نقش ساختارهای اجتماعی در شکل‌دهی و تعین‌بخشی به این تجربیات چیست؟ چگونه می‌توان از این فرض ساده‌اندیشانه که جهانی مستقل از تجربه وجود دارد و می‌توان آن را به آگاهی درآورد، رها شد؟ و اگر پدیدارشناسی به سمت انتقادی شدن حرکت داده شود، چه نقشی می‌تواند در گفتارها و روش‌های نقد اجتماعی-سیاسی ایفا کند؟ عصاره پاسخ به این پرسش ها در این جمله پایانی خلاصه شده است که: هدف پدیدارشناسی انتقادی نه فقط تفسیر بلکه علاوه بر آن تغییر جهان است؛ تغییری که ضرورت آن و راه آن از طریق توصیف جهانی که در آن هستیم آشکار می‌شود و مردمان را به این واکنش وامی‌دارد که برخیزیم و کاری کنیم.

دریافت مقاله

توزیع رنج از طریق آن چه بوردیو، خشونت نمادین می‌خواند، در جامعه‌ی ایران روندی فزاینده داشته است. این خشونت نمادین، بدون نیروی نظامی و سلاح، مولد و نیز محافظ منافع مسلط است. از نظر بوردیو ارتباط این رنج و خشونت نمادین، اغلب برای افراد جامعه مشخص نیست. اما از طریق مشخص شدن این ارتباط است که اقشار زیر سلطه و حامل رنج امکان پیدا می‌کنند  از طریق شناسایی پایگاه‌های مؤثر عمل سیاسی با این خشونت نمادین مبارزه کنند و به صورت حاملان تغییر سربرافرازند

دریافت مقاله

عموما، هنگامی که سخن از تغییر و تحول به میان می‌آید، دولت یک کل ثابت در نظر گرفته می‌شود و افراد، گروه‌ها و سایر کنشگران جامعه مدنی، حاملان این تغییر در نظر می‌آیند. اما آیا دولت، خود به عنوان یک نهاد می‌تواند تغییر کند و اگر پاسخ آری است، این تغییر چه نتایجی به دنبال خواهد داشت.

دریافت مقاله

جنبش‌های اجتماعی دهه‌های اخیر در سراسر جهان بر مسأله‌ی «به‌رسمیت‌شناسی» متمرکز بوده‌اند و جنبش زنان از این قاعده مستثنی نیست؛ اما اینکه به‌رسمیت‌شناسی در مواجهه با زنان چه وجوهی می‌یابد، پرسشی است که این مقاله می‌کوشد تا به پاسخی درخور برای آن دست یازد.

نکته‌ی دیگر در مواجهه‌ای انتقادی با مسائل و مشکلات پیش روی زنان این است که یک رویکرد تک‌بعدی و تک‌عاملی ما را به پاسخ نمی رساند. از این رو، مسائل معطوف به زنان را باید در کنار مسائل زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر مسائل بنیادینی دید که در پیوندی مستقیم باهم هستند و با درهم تنیدگی، ما را به‌سوی یک راه حل انضمامی رهنمون می‌شوند.

دریافت مقاله

به رغم خمودگی و سکونی که جامعه‌ی ایرانی را احاطه کرده است، در وضعیت نارضایتی عمومی از شیوه‌ی اقتدارگرایانه و میل تمامیت‌خواهانه‌ی حکومت و به دلیل ناکارآمدی و فسادی که حکمرانان نیز در مورد آن زیاد گفته‌اند، در این جامعه‌ی زخمی و بی‌پناه، خواست تغییر بیش از همیشه ابراز می‌شود. در این اوضاع، در اثر تجربه‌ی انقلاب، جامعه همچنان به ابهام و سردرگمی خود نسبت به این که چگونه این تغییر باید صورت گیرد می‌اندیشد. دم دست‌ترین پرسشی که برای جامعه، به‌خصوص جامعه‌ی سیاسی و روشنفکران فعال در سپهر عمومی به‌طور جدی مطرح می‌شود، این است که کدامین نیروهای سیاسی و با اتکا بر کدامین بخش‌های جامعه می‌توانند حامل تغییر باشند؟نیروهای درون حکومت و حامیانشان، اعم از دو جناح اصلاح‌طلب و اصول‌گرا؟ یا نیروهای متنوع بیرون از حکومت و حامیانشان؟ یا نیروهای میانی، در بخش خاکستری میان این دو طیف؟ اما جامعه‌ی سیاسی و روشنفکران فعال و به تبع آنان بخش‌های دیگر جامعه، هنوز در مورد فهم و تشخیص حاملان تغییر در انقلابی که منجر به نظام جمهوری اسلامی شد، حتی به توافقی کلی هم نرسیده‌اند. بی‌تردید انقلاب ایران از این واقعیت حکایت می‌کرد که جماعت وسیعی در جامعه‌ی ایرانی خواهان تغییر هستند. اما به‌راستی حاملان تغییر چه کسانی بودند و مهم‌تر این که، تصورشان از تغییر چه بود؟

دریافت مقاله

فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شماره‌های ۱۷ و ۱۸ پائیز و زمستان ۱۴۰۰2022-10-18T17:56:50+00:00