سلامی چو باد صبا در چمن
مطالعات ایرانی پویه نشریهای است مستقل، با رویکردی چندرشتهای و میانرشتهای در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی. در این نشریه به مسایل مبرمی پرداخته میشود که هستی جامعهی کنونی ایرانی را متاثر میسازد.
مطالعات ایرانی پویه نشریهای است مستقل، با رویکردی چندرشتهای و میانرشتهای در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی. در این نشریه به مسایل مبرمی پرداخته میشود که هستی جامعهی کنونی ایرانی را متاثر میسازد.
انقلاب و زیستجهان ما
اگر خواندید و مفید یافتید با خرید آن میتوانید ما را در ادامهی کار یاری کنید.
قیمت نشریه بیست هزارتومان و قیمت هر مقاله دو هزارتومان است.
دوستان خارج از ایران میتوانند از طریق دکمهی buy now در صفحهی اول اقدام به پرداخت کنند. قیمت هر شماره شش دلار است.
شاید طرح این پرسش بیمورد بهنظر برسد، زیرا که غالب انقلابها، تا آنجا که ما آنها را اجمالا میشناسیم، برای «آزادی» و با شعار آزادی و برابری آغاز و با اخگر آن برافروخته شدهاند. اگر آزادی و برابری را جانمایه دموکراسی بدانیم در این صورت چه بسا که دموکراسیخواهی را انگیزهی اصلی انقلابها و مضمون مرکزی آنها و نیز محصول مقدم هر انقلاب پیروزمند بدانیم. چنانکه جنبش کنونی ایران با شعار «زن، زندگی، آزادی» مفهوم دموکراسی را با غنیترین مضمون و معنای آن مراد خود قرار داده است. مقالهی پیش رو میخواهد تصویر رایج را به چالش بکشد و رابطه انقلاب با دموکراسی را از نزدیکتر موضوع بحث قرار دهد.
بیستوسوم اسفندماه ۱۳۵۷ / شاهرخ مسکوب
انقلاب فرانسه با قدیمی نامیدنِ نظامی که این انقلاب منقرضاش کرده بود، آن نظام را غسل تعمید داد. اما از این طریق بیش از آنکه نامی برای آن چیزی بگذارد که حذفش کرده بود، ویژگیای برای آن چیزی به دست داد که خود قرار بود بنا نهد. این ویژگی، چیزی نبود مگر [الزام] گسستی بنیادین با گذشته که اینک به تاریکنای بربریت پرتاب شده بودFuret, 1988:15) ).
انقلاب فرانسه/ فرانسوا فوره
از پس صد سال آنچ آید ازو/ پیر میبیند معین مو به مو
اندر آيينه چه بيند مرد عام/ كه نبيند پير اندر خشت خام
این مقاله، برگرفتهای است از گفتوگو با احسان هوشمند، جامعهشناس و ایران شناس که در فصلنامهی مطالعات ایرانی پویه تنظیم شده است.
کتاب کنشگران مرزی صفحه ۱۹
وقوع اصلاحات نزدیک به دو دهه پس از انقلاب به ابتکار جناحی از حکومت تنظیم و ساماندهی میشود. این ابتکار نوعی همراهی با بخش مهمی از جامعهای به حساب میآید که خواستش تغییر در در رویهی حاکمیتی است که پس از انقلاب شکل میگیرد. در عین حال، استقبال جامعه از اصلاحات نشان میدهد که جامعه برای «تغییر» خواهان انقلاب نیست. با وجود خواست اکثریت مردم برای پیشرفت اصلاحات، شاهد بودیم که «تغییر» اصلاحی در مرتبهی اجرا، در محدودههای ایدئولوژی حاکم قرار میگیرد و در نتیجه با اقتدارگرایی و تمامیتخواهی درمیآمیزد. این محدودهها نه تنها مانع دموکراسی میشود، بلکه خود اصلاحات را هم زمینگیر میکند…
آیندهی ما: ایران
قیمت نشریه بیست هزارتومان و قیمت هر مقاله دوهزارتومان است.
همراه گرامی، شما مختار هستید، هم از طریق آیکون زیر مستقیما خرید کنید یا مبلغ بیست هزار تومان را به شمارهی کارت ۰۵۹۴-۷۸۵۰-۰۶۱۰-۶۲۲۱ (بانک پارسیان، مسعود پدرام) واریز و فیش آن را به ایمیل pooye.magazine@gmail.com ارسال کنید تا از آن طریق، نشریه برایتان فرستاده شود. به این ترتیب، میتوانید پرسش، نقد، نظر یا هر چه را در نظر دارید مطرح کنید.
تقدیم به همه داوطلبان، به ویژه داوطلبان جمعیت امام علی که با عشق برای بهتر شدن زندگی دیگر انسانها تلاش میکنند
تأثیرگذاری احتمالی زنجیره قالبها بر کارآمدی دولت در سه عرصهی کارآمدی بوروکراتیک، اقتصادی و اجتماعی به لحاظ نظری امری مثبت و یک فرصت برای گذر از بحران مشروعیت سیاسی به حساب میآید، اما تجریه نشان داده است که بروندادهای ظهور و گسترش فناوری زنجیره قالبها متعین و گریزناپذیر نیست، چرا که احتمال زیادی وجود دارد که گسترش این فناوری از نظر جمهوری اسلامی ایران یک تهدید بهحساب آید.
قیمت نشریه پنجاه هزار تومان و قیمت هر مقاله دو هزار تومان است.
درادوار گذشتهی تاریخ این سرزمین، ادبیات، به مثابه تبلورعواطف، اندیشهها، تجارب و اندوختههای فرزانگان اعصار، همزمان با آینگی سرشت و سرنوشت و چندوچون فرهنگ و زندگی ایرانی، در سامان فکری و تجدید سازمان اجتماعی و سیاسی کشور سهم شایستهای داشته است. گمان میرود در آینده نیز، حتی اگر جایگاه بیبدیل آن اندکی کاستی گیرد، از اعتبار و تأثیرگذاری آن کاسته نخواهد شد. از همین رو، پرسش از آیندهی ایران، بدون پرسش از آیندهی ادبیات ناتمام خواهد بود.
به تناسب موضوع این شمارهی فصلنامهی مطالعات ایرانی پویه، پرسش از آیندهی ادبیات را با سه تن از صاحبنظران و ادبشناسان، محمود درگاهی استاد دانشگاه زنجان، محمود فتوحی استاد دانشگاه فردوسی مشهد و حسن اکبری بیرق استاد دانشگاه سمنان، درمیان گذاشتیم. درصفحات پیش رو، آنان هریک ازمنظری به پاسخ این پرسش پرداختهاند و چشماندازی ازچندوچون ادبیات و پژوهشها و خلاقیتهای ادبی و دگرگونی رویکرد خوانندگان در آیندهی ایران ترسیم کردهاند. به این نکته واقفیم که ترسیم دقیق جوانب و ابعاد گوناگون آیندهی ادبیات و انواع ادبی در ایران نیازمند بحث و گفتوگوی افزونتر و پردامنهای است، با این حال امیدواریم طرح این قبیل مباحث زمینهی تأملات دقیقتر صاحب نظران را فراهم آورد و درگشودن افقهای تازه برای اندیشیدن به مسائل فردای ایران سودمند افتد.
البته گرچه تمرکز اصلی این متن بر شباهتهای این دو تیپ است، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که تیپ آخوندهای مصدقی و متألهان الهیات رهاییبخش امریکای لاتین تفاوتهای قابلتوجه اجتماعی نیز داشتهاند؛ تفاوتهای اجتماعی مهمی که سرنوشتی متفاوت را برای دو تیپ رقم زده است. در این متن به این تفاوتها نپرداختهام اما در متون آتی، به این تفاوتها نیز میپردازم.
آیا در ایران زمانه این آخودندهای مصدقی بهپایان آمده است یا هنوز آن ظرفیت را دارند که مانند کشیشان حامل الهیات رهاییبخش، دوباره، اما به صورتی دیگر و متناسب با شرایط جدید سربلند کنند و در جامعهی خود نقشی تأثیرگذار ایفا کنند؟
محمدعلی اسلامی ندوشن
دراین گفتوگو قرار بود در نسبت امید و بدبینی؛ مرگ و زندگی؛ آگاهی و معجزه؛ توکل و اراده صحبت کنیم تا معلوم شود آیا از دل «آنچه که هست ولی بد است» میتوان گشایشی را انتظار کشید و بیاعتنا ماند به غیبت «آنچه که باید باشد ولی نیست»، گیرم اسمش را بگذارند امید؟ هادی خانیکی البته در طی این گفتوگو به نومیدی و مشروعیت آن تن نداد، اما نشان داد که کار امیدواران سخت و طاقت فرسا است و در اینجا که ماییم، بهدست آوردن امید امر پیش پا افتادهای نیست. حفظ آن محصول کارزاری مدام است تا از چنگت در نیاورند. از همین رو، هرچه که گفت معطوف به اراده بود و انسان انضمامی و ذهنیتی که از هماکنون امکان میسازد و از بنبست گشایش. اگرچه گاه از دستش در میرفت و از امید همچون معجزه، غیرمترقبه، امر تربیتی و غریزی، فراتر از اراده من و ذهنیت تو میگفت. با این همه خانیکی برای نومیدان هم نسخههای نفیسی پیچید: آگاهی، مفید بودن، دوستی، گفتوگو، طنز و …:
«اسمش را هرچه خواستید بگذارید از سر امید باشد یا به نام نومیدی…»
گرچه ابداع با آینده نسبت پیدا میکند، اما از یک منظر، در برابر علم آیندهپژوهی قرار میگیرد. آیندهپژوهان بر اساس واقعیات موجود و روندهای پیشین، سناریوهایی را برای آینده، در شاخههای مختلف، در قلمرو طبیعت، تکنولوژی و جامعه پیشبینی میکنند. اگر با رویکرد آیندهپژوهی وضعیت کنونی ایران و نسبت آن را با آینده بسنجیم، به افول و اضمحلال و سقوط در زمینههای فرهنگ، جامعه، توسعه، محیط زیست، حقوق و سیاست میرسیم. در حالی که وقتی صحبت از ابداع به میان میآید، معنایش تکیه بر خواستی است برای ایجاد تغییر در مسیری که پیشبینی میشود. به همین دلیل وضعیت ابداع با آیندهپژوهی پیوند میخورد، اما در تلاش برای ابداع، فقط به پیشبینی آیندهپژوه بسنده نمیشود، بلکه گامی فراتر برمیداشته میشود، با این انگیزه که آن پیشبینی تحقق نیابد.
ایران و حاملان تغییر
قیمت نشریه بیست هزارتومان و قیمت هر مقاله دوهزارتومان است.
همراه گرامی، شما مختار هستید، هم از طریق آیکون زیر مستقیما خرید کنید یا مبلغ بیست هزار تومان را به شمارهی کارت ۰۵۹۴-۷۸۵۰-۰۶۱۰-۶۲۲۱ (بانک پارسیان، مسعود پدرام) واریز و فیش آن را به ایمیل pooye.magazine@gmail.com ارسال کنید تا از آن طریق، نشریه برایتان فرستاده شود. به این ترتیب، میتوانید پرسش، نقد، نظر یا هر چه را در نظر دارید مطرح کنید.
قیمت نشریه بیست هزار تومان و قیمت هر مقاله هزار و پانصد تومان است.
نکتهی دیگر در مواجههای انتقادی با مسائل و مشکلات پیش روی زنان این است که یک رویکرد تکبعدی و تکعاملی ما را به پاسخ نمی رساند. از این رو، مسائل معطوف به زنان را باید در کنار مسائل زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر مسائل بنیادینی دید که در پیوندی مستقیم باهم هستند و با درهم تنیدگی، ما را بهسوی یک راه حل انضمامی رهنمون میشوند.
بازگشت به سیاست؛ بازیابی امر عمومی
با خرید نسخهی الکترونیک ما را در ادامهی کار یاری کنید
قیمت نشریه بیست هزارتومان و قیمت هر مقاله دو هزارتومان است.
اگر مرز هویت دینی ما منجر به خصومت با دیگری میشود، ورود دین به سیاست منجر به پذیرش این نظریه میشود که همانا مفهوم «دشمن» گوهر امر سیاسی است. در پاسخ به چنین وضعی، در این مقاله مسیری دیگر برجسته میشود و امکان حضور دین در سپهر عمومی سیاسی مورد توجه قرار میگیرد. در اینجا پرسش اصلی این است: آیا ورود دین به سپهر عمومی باعث میشود دین رنگ ببازد و هویت خود را از کف بدهد یا این که ظرفیت و افق و دایرهی شمول خود را گسترش دهد.
کژیهایی چون طرد شدن و نادیده انگاشتن انسانها تاریخی بس طولانی دارد و در و تا بهامروز استمرار یافته است؛ اما استمرار این کچیها هنوز نادیده گرفته میشود.
این مقاله با ارائهی نقدهایی که به نظریهی پوپولیسم وارده آمده است، اشارهای دارد به نسبت این نظریه با مسائل ایران.
بر این اساس سیاست منحصر و خلاصه میشد به زندگی کوتاهی که به جوانمرگی ختم میشد.
تاریخ یکصد و پانزده سالهی اخیر ایران، سه بار و در سه دورهی تاریخی – عصر مشروطه و دورهی رضاشاه، دوران نهضت ملی و پس از آن، سالهای نخست انقلاب و بعد از آن – شاهد برآمدن و به محاق رفتن متناوب امر سیاسی در ایران بوده است. در این مجال با مطالعهی موردی نهضت مشروطهخواهی و پیامدهای آن، میکوشم چندوچون این جابهجایی امرسیاسی و سیاست معطوف به حفظ قدرت را متناسب با ظرفیت محدود مقاله به اجمال بررسی کنم.
قیمت نشریه بیست هزار تومان و قیمت هر مقاله هزار و پانصد تومان است.
با وجود این اختلاف نظرها، برخی از نظریهپردازان به این موضوع توجه کردهاند که ویژگی مفهوم سیاست وجه تمایزی است که با مفاهیمی، چون جامعه، اقتصاد، تاریخ، یا فرهنگ دارد و این ویژگی را «امر سیاسی» نامیدهاند. همانگونه که نظر واحدی در مورد تعریف سیاست وجود ندارد، در مورد امر سیاسی نیز ابهامات و دشواریهای زیادی وجود دارد. نه تنها تفکیک مفهوم «امر سیاسی» از «سیاست» خود مورد مناقشه است، بلکه تعریف امر سیاسی برای آنان که به چنین مفهومی قائل هستند نیز متفاوت است؛ اما این تفاوت آنقدر گسترده نیست که در تعریف سیاست شاهد آن هستیم. آن چه اهمیت دارد این است که بر اساس تعاریفی که از امر سیاسی مطرح شده است، اگر امر سیاسی فراموش یا محو شود، از سیاست نیز چیزی باقی نمیماند، مگر یک پوسته؛ مجموعهای از سازمانها و نهادها و رویهها و راهبردها و تکنیکها و سیاستگذاریهایی که هر روز در کار هستند، بدون آنکه ارزش و آرمانی جمعی به آن ماهیت ببخشد. در واقع، در غیبت امر سیاسی، آن چه سیاست مینامیم غیرسیاسی میشود.
چنین نگاهی به امر سیاسی افقی را میگشاید که در آن، برای بقاء و تعالی زیست جمعی افراد یک ملت، و حتی زیست جمعی ملتها در گسترهای جهانی، سیاست نقشی خوداستوار و مستقل ایفا میکند. بر همین اساس هم نظریهپردازان و پژوهشگران در ظرفیت و مبانی یک نگاه به امر سیاسی اقتدارگرایی، نظامیگری و جنگمحوری را میبینند و در نگاهی دیگر، آزادی، تفاوت، و دموکراسی را.
اصطلاح امر سیاسی قدمت چندانی ندارد و با نام کارل اشمیت، نظریهپرداز سیاسی محافظهکار آلمانی (۱۸۸۸ تا ۱۹۸۵) عجین است. اشمیت در سال ۱۹۲۷ میلادی، مطلبی نوشت تحت عنوان «مفهوم امر سیاسی». او بحث خود را از یک نقد شروع میکند. طبق نظر او، پیش از گسترش دموکراسی لیبرال و درآمیختن دولت با جامعه، امر سیاسی به دولت هویت و تشخص میبخشید و سیاست با دولت پیوندی ناگسستنی داشت، اما در اثر از میان رفتن تمایز میان سیاست و دیگر فعالیتهای اجتماعی، سیاست از امر سیاسی تهی شد. از این رو، در این هنگام که مرزهای دولت و جامعه ناپیدا میشود، بنا به نظر اشمیت، به مفهومی نیاز داریم که به سیاست اصیل و ناب وضوح و تشخص بخشد. بر این مبنا، اشمیت برای هویت بخشیدن به سیاست مفهوم امر سیاسی را میسازد و آن را از قلمروهایی چون اقتصاد، جامعه، فرهنگ و اخلاق جدا میکند. برای ساختن مفهوم امر سیاسی، اشمیت به سنت هابزی بازمیگردد. در این سنت، از آنجا که مردم حق حاکمیت را به دولت واگذار میکنند، دولت با سیاست یکی میشود. معنا و ارزش سیاست از نظر اشمیت «اقتدار» است که حاوی نظم و سلسلهمراتبی است که خوی طغیانگر انسان را مهار میکند.
امر سیاسی در نظریه اشمیت، در رابطهی میان دوست و دشمن بهوجود میآید. دشمن آن مفهوم کلیدی است که اگر از میان برداشته شود، امر سیاسی نیز محو میشود. از نظر اشمیت دشمن از طریق اخلاق، زیباییشناسی، یا منفعت اقتصادی معنا نمییابد، بلکه صرفا یک «دیگری» است که «ما» را تهدید میکند. او میان دشمن عمومی و دشمن خصوصی تفاوت میگذارد و معتقد است که امر سیاسی با دشمن عمومی پدید میآید. علاوه بر این، او مشخص میکند که صورت دشمن فردی نیست، بلکه جمعی و گروهی است. دشمن زمانی موجودیت پیدا میکند که یک گروه آماده به جنگ در مقابل گروهی مشابه قرار گیرد. نکتهی مهمی که اشمیت بر آن تأکید میکند این است که از بین رفتن امکان جنگ، چیزی نیست جز محو سیاست.
اما هانا آرنت، برخلاف کارل اشمیت، پیوندی میان امر سیاسی و دولت نمیبیند، بلکه جایگاه امر سیاسی را در قلمرو عمومی مییابد. آرنت با در نظر داشتن چشمانداز آینده و نقدی که نسبت به سیاست در دورهی جدید و دولتهای توتالیتر دارد، به گذشتهای دورتر از هابز نگاه میکند و همسخن با ارسطو سیاست را به صورت عملی اخلاقی بازنمایی میکند. ارسطو سیاست را والاترین وضعیت انسانی میداند که از آن طریق انسان به فضیلت دست مییابد. به لحاظ تاریخی برای ارسطو سیاست همانا مشارکت در امور پولیس یا دولتشهر و پرداختن به امر عمومی است.
آرنت با نگاهی پدیدارشناسانه، سیاست به معنای پرداختن به امر عمومی را در تجربهی تاریخی شهروندانی در دولتشهر آتن برجسته میکند. طبق روایت آرنت، این شهروندان، فارغ از زندگی خصوصی، اعم از دغدغهی ضرورتهای حیاتی و نیازهای مادی و فعالیتهایی که از نیازهای مادی و طبیعی فراتر میرود، در ساحتی دیگر، به تنظیم روابط انسانی در پرتو فضیلت و خیر عمومی میپردازند. آرنت این تجربه را نمایانگر عملی هماهنگ میان انسانهای برابر، اما متفاوت میداند. از نظر او این جنبه عالی از زندگی انسانی، یعنی پرداختن به امر سیاسی، در دورهی مدرن به افول میرود و آن چه سیاست نام میگیرد چیزی نیست جز گسترش امر خصوصی که به صورت امری اجتماعی جای امر سیاسی را میگیرد.
در نظریهی آرنت امر سیاسی نه در دولت، که در قلمرو عمومی پدیدار میشود. آنجا که ساحتی از انسان فعال میشود که این امکان را مییابد تا همراه با دیگری از طریق گفتوگو و زایشهای متنوع در مورد اصول و زیربناییترین ارزشهای زندگی جمعی بگوید و بشنود. از نظر او قلمرو عمومی وضعیت و فضایی است که در آن امر عمومی مطرح میشود و خیر عمومی شکل میگیرد.
در پی اشمیت و آرنت، نظریهپردازان سیاسی و حتی فیلسوفانی نیز به مفهوم امر سیاسی توجه نشان دادند و به بازتعریف آن پرداختند. در این میان نظریهای که از سوی ارنستو لاکلائو و شانتال موف، در قالب اندیشهی چپ پسامارکسیستی، پرداخته شده است توجه زیادی را به خود جلب کرده و به استمرار بحث در مورد مفهوم «امر سیاسی» کمک رسانده است.
آنچه در کانون نظریهی سیاسی لاکلائو قرار دارد، نحوهی برساخته شدن «نهاد جامعه»، یعنی روابط نهادینه شده و تکرار شوندهی موجود در سازمان جامعه است. لاکلائو امر سیاسی را با ایجاد سازمانی نو برای جامعه از طریق مفهوم هژمونی گرامشی معنا میبخشد. به بیانی دیگر، بازنگری در نحوهی برساخته شدن نهاد جامعه، آنچنان که هست و تلاش برای برساختن نهاد جامعهای با سازمانی دیگر، از طریق هویت یافتن یک «ما»ی تحولخواه و گسترشیابنده و تفوق هژمونیک این «ما» بر «آنها»، نمایانگر امر سیاسی در نظریهی لاکلائو است. در این نظریه میان «ما» و «آنها» نوعی آشتیناپذیری وجود دارد که یادآور تعریف کارل اشمیت از امر سیاسی، بر اساس رابطه دوست و دشمن است. اما آشتیناپذیری در نظریهی لاکلائو مبتنی بر ارادهی حکومتی نیست که حق حاکمیت دارد و همهی افراد ملت باید از آن تبعیت کنند؛ بلکه نمایانگر خواست گروههای مختلفی از مردم است که طبق شکلگیری نهاد جامعهی موجود، بهحاشیه رانده شده و طرد شدهاند؛ خواستی که هر یک از این گروههای قرار گرفته در ناحیهی زیرین جامعه باید با پیوند زدن آن به خواستی عمومیتر به آن وجه هژمونیک ببخشند. به علاوه، در مورد آشتیناپذیری «ما» با «آنها» نظر لاکلائو با اشمیت متفاوت است. از نظر اشمیت «آنها» به دشمنی اطلاق میشود که در نهایت میشود آن را کشت، اما لاکلائو «آنها» را مدعی یا مخالفی تعریف میکند که قائل به برخی از ارزشهای مشترک با «ما» است. به همین دلیل هژمونی گفتمانی میتواند در پیشبرد خواست گروههای زیرین نهاد جامعه کارساز باشد. در این ارتباط باید به وجه اخلاقی «جنگ مواضع» در نظریهی لاکلائو توجه داشت. موضوع اصلی این نیست که در برابر دشمنی که تهدید محسوب میشود باید ایستاد و آن را از بین برد، بلکه باید گفتمانی را تفوق بخشید که اکثریت در برساختن سازمان جامعه بهصورت آزاد و برابر، حضور و مشارکت داشته باشند.
به نظر میآید دیدگاههای اشمیت و آرنت به امر سیاسی به عنوان دو نگاه متعارض در برابر یکدیگر قرار میگیرند. هردو با قرائتی متفاوت از امر سیاسی به گذشته نگاه میکنند، اما کارل اشمیت گذشته را در خدمت اصلاح یا حفظ وضع موجود به کار میگیرد و آرنت آن را برای ساختن آیندهای ممکن. نظریهی اشمیت با اقتدارگرایی سازگار است و نظریهی آرنت با دموکراسی.
در این میان، لاکلائو و موف پیوند نظریهی سیاسی خود را با تعریفی که از امر سیاسی دارند با مفاهیمی چون پوپولیسم و دموکراسی رادیکال تشخص میبخشند. گرچه لاکلائو و موف برای نشان دادن تفاوت دموکراسی رادیکال با دموکراسی لیبرال، مفهوم دوست و دشمن اشمیت را میپذیرند، اما تعریف آنها از دشمن به عنوان مدعی و مخالف و تکیهی آنها بر هژمونی یک گفتمان تعمیمیافته که بیانگر خواستهای اقشار پایین جامعه در پیوند با یکدیگر است، میتواند با استقرار اصول و ارزشهای مبنایی مطرح شده در قلمرو عمومی آرنتی همسو شود.
تردیدی نیست که دولت و حکومت واجد سازمان و نهاد و استراتژی و سیاستگذاری و سازوکارهای اجرایی است، اما از ارزشها و معیارهایی معطوف به امر عمومی و خیر عمومی که بهطور جمعی روی آن توافق شده باشد تهی است. مجلس نمایندگان وجود دارد و دائم به کار مشغول است، نهادهای انتخاباتی و سازمانهای اجرایی آن همچنان فعال هستند، اما دموکراسی به معنای رعایت حق همگان در تصمیمگیری جریان ندارد. در یک نگاه کلی میشود گفت برابری و به رسمیت شناسی تفاوتها وضعی نیمهجان دارد.
امر سیاسی در طی زمان برساخته میشود و معانی آن هم تغییر میکند. در حال حاضر این دیدگاه تا اندازهای قوت گرفته است که امر سیاسی حاکی از وضعیتی است که افراد و گروههای متکثر و ناهمگن به نحوی برابر، با یکدیگر مواجه شوند. بنابراین، حکومتهای اقتدارگرا، و توتالیتر و نیز دموکراسیهای مبتنی بر پول و قدرت از امر سیاسی تهی هستند، چه رسد به حکومتی که در آن یک نفر هم حاکم و هم قانونگذار باشد و هم تدبیر امور را به دست بگیرد و همه نیز از او تبعیت کنند. این موضوع یادآور نهضت مشروطه در ایران است. ما در مشروطه به سیاستی متفاوت از گذشته دست یافتیم. اقشار متکثری در نهادی انتخابی به نام مجلس وارد شدند که هرکدام بخشهایی از جامعه را نمایندگی میکردند. مجلس اول بیان این واقعیت بود که منویات ملوکانهای که آمیزهای بود از امور شخصی و امور مربوط به کشورداری، که آن امور هم در راستای امور شخصی به حساب میآمد (مثل سفر به فرنگ و افزودن بیرویه بر ثروت و قدرت) کنار گذاشته شد و به جای آن امر عمومی با میانجی نمایندگان مردم به میان آمد. اما پس از پیروزی نهضت مشروطه، به جز در دورهی کوتاه دولت ملی مصدق، حکومتهای پهلوی و جمهوری اسلامی دستاندرکار حفظ قدرت و ادارهی امور کشور شدند و آن «امر سیاسی» را که در زمان مشروطه برساخته شده بود به افول بردند و به این ترتیب امر عمومی نیز کم رمق شد. در اینجا مدعا این نیست که این حکومتها به مسائل عمومی نپرداختند یا سیاستگذاری عمومی در دستور کارشان نبود، بلکه تأکید بر این است که آن چه را امر عمومی خواندند پیوندی با امر سیاسی نداشت و در واقع آنچه را حاصل سازمان تصمیمگیری افراد و گروههایی نزدیک به حکومت، با منافعی خاص بود به عنوان امر عمومی تعریف میکردند و در تعیین آن نشانی از آزادی و برابری وجود نداشت. این که فرد یا گروه یا گروههای خاص و حتی رقیب با ازدیاد قدرت خود حول محور حکومت جمع شوند و تا امکانات مادی خود را افزون کنند، رویهای است که از دورهی رضاشاه تا کنون ادامه دارد. در چنین وضعی شک نیست سیاستگذاریهای عمومی موفقیتآمیزی هم انجام میگیرد، چنان که در دورهی پهلویها نیز شاهد آن بودیم، اما نکته این است که آن سیاستگذاریها از یک طرف استمرار نمییابد و از طرفی معمولا در وضع اقشار پایین جامعه مؤثر واقع نمیشود. در ادامهی رویهی گذشته، در حال حاضر نیز وجوهی از بحرانهایی چون بیآبی، آلودگی محیط زیست، فقر و فساد ناشی از غفلت از امر سیاسی/ امر عمومی است. این رویه تا به امروز ادامه دارد و همچنان حاکی از تهی بودن سیاست از امر سیاسی و در بوتهی ابهام قرار گرفتن امر عمومی است.
اگر بپذیریم که ماهیت و ساختار دولت ظرفیت بازگشت به سیاست اصیل یا امر سیاسی و پرداختن به امر عمومی را ندارد، و سیاست اصیل و امر عمومی باید به حکومت تحمیل شود، با این پرسش همیشگی مواجه میشویم که پس چه باید کرد؟ پاسخ کوتاه این است که نقطهی عزیمت، جامعهی مدنی و به طور مشخص سپهر عمومی است. این مسئولیت بر دوش جامعهی سیاسی و روشنفکران فعال در سپهر عمومی است. نیاز کنونی این است که از درون گفتوگو در سپهر عمومی فکری عمومی ایجاد شود که با توافق بر سر برابری، آزادی و تفاوت، به عنوان ضروریترین ملاکها، سیاست و امر عمومی جانی تازه بگیرد. این فکر عمومی میتواند بسط و تفصیل یابد و پیگیری شود تا به صورت تصور جمعی یا گفتمانی مسلط (ظاهر) شود. مسیر گفتوگو در سپهر عمومی با تکیه بر ملاکهای «برابری، آزادی و تفاوت» در نقد وضع موجود مسیر دشواری است. از آنجا که بلند مدت است، در طی زمان تحمل بخشهایی از جامعهی سیاسی و روشنفکران بهسر میآید؛ و از آنجا که از درون گفتوگوهای انتقادی امکان بروز اعتراض و حرکتهای اجتماعی، هر چند غیرخشونتآمیز وجود دارد، واکنش حکومت را نیز در پی خواهد داشت و این باعث میشود بسیاری از فعالان در سپهر عمومی به سوی رویههایی حتی رادیکالتر، اما دور از پرداختن به احیای امر سیاسی رو کنند. تحکیم یا تغییر نظام سیاسی، بدون برساختن معنای سیاست در سپهر عمومی و صیانت از آن راهی را به سوی آینده نمیگشاید و همچنان گذشته تکرار میشود.