آینده‌ی ما: ایران

دریافت مجله

همچنان بحث درباره‌ی مارکسیسم اراده‌گرا و مارکسیسم جبرگرا، موجه و معتبر است و می‌تواند در مورد جامعه‌ی ما در این زمان نیز موضوعیت داشته باشد. اراده‌ی انسانی تا چه اندازه تابع شرایط اجتماعی و تاریخی است و مرز و محدوده‌ی استقلال و آزادی عمل آن کجاست؟ آیا آدمی می‌تواند در هیأت یک انقلابی دوره‌های تاریخی بشر را جابه‌جا کند یا نه؟ نوع پاسخ به این پرسش‌های فلسفی عواقب و نتایج گسترده‌ای در جامعه خواهد داشت و افق‌های متفاوتی را خواهد گشود، چنان که در گذشته شاهد آن بوده‌ایم.

دریافت مقاله

در ایران تقلایی برای تغییر و توسعه هست، ولی این میل تحول‌خواهی، گویا خود را کامیاب نمی‌بیند و دچار حس انفعال می شود. این حس به‌صورت «ترومای فرهنگی و اجتماعی» خود را نشان می‌دهد و از آن بوی یأس و نومیدی به مشام می‌رسد. اما هنوز می‌توان در زیر پوست جامعه میل به زندگی و امید را احساس کرد. از منظری تاریخی، همواره نارضایتی جمعی، ایرانیان را به تکاپوهایی جدی برانگیخته است.

دریافت مقاله

این متن نه نگاهی تاریخی است به سینمای مستند ایران و نه مدعی آن است که در فرضیه و نظری که وسط می‌گذارد کامل است و جامع. این متن تلاشی است برای در میان گذاشتن یک ایده و نظر که سال‌هاست همراهم بوده و تلاش کردم در تمامی دوران نوشتن و گفتن و ترویجگری سینمای مستند ایران آن را تبیین و تدقیق کنم و از این منظر، مستندسازان، پژوهشگران و دوستداران این سینما را دعوت به تماشایش کنم و ورای این نشان دهم که این مهم‌ترین ظرفیت و قدرت اثرگذاری سینمای مستند ما از آغاز تا امروز بوده‌است. تلاشی که شیردل بزرگ آغاز کرد، هویت و قدرت اصلی‌اش را بعد از انقلاب پنجاه و هفت و در رنسانس اجتماعی، فرهنگی پساخرداد هفتاد و شش پیدا کرد؛ در دهه هشتاد شمسی به اوج خود رسید و از نیمه دوم دهه نود آرام آرام به سمت اغما رفته‌است.

دریافت مقاله

سوسن شریعتی در فصلنامه‌ی مطالعات ایرانی پویه (شماره‌های ۱۷ و ۱۸)، مقاله‌ای نوشته است با نام «خاموشی‌های دست‌اندرکار» که زیرعنوانِ آن «تاکتیک‌های زندگی روزمره برای تغییر» است. آرمان ذاکری برآن است تا از طریق بازتعریف مفاهیمی چون زندگیِ روزمره، مردم، و انسانِ معمولی، آن مقاله را مورد بررسی و نقد قرار دهد.

دریافت مقاله

این اعاده حیثیت از انسان معمولی و امر روزمره متهم است به طبقه زدایی از امر اجتماعی، کنار گذاشتن دلالت‌های اقتصاد سیاسی، ارزش‌گذار ی امر متفاوت در برابر امر مشترک، جانشین شدن تحلیل مصرف به‌جای تحلیل تولید و تمرکز بر روی طبقات متوسط به‌جای کارگران و …؛ که در «تقاطع نئولیبرالیزم و پست مدرنیزم» در دهه هشتاد به بعد عملا به‌کار این آمده است که به‌نام اعاده حیثیت از انسان معمولی، امر متفاوت و یا امر خُرد، زمینه مناسب برای بلعیده شدن توسط نظم کلان سیاسی و یا نظم مسلط سرمایه را فراهم بیاورد. این همه نقد بی‌تردید صرفا معطوف به کتاب «ابداع امر روزمره»، اثر «دوسرتو» نیست. به یک قبل و بعدی بر می‌گردد که دوسرتو در نیمه راهش نشسته بوده است.

دریافت مقاله

عرصه‌ی سیاست در ایران مدت‌هاست در اذهان عمومی و بالاخص محافل دانشگاهی با واژه‌ی «بن‌بست» گره‌خورده است. انبوه نارضایتی‌ها و اعتراضات و جنبش‌های خرد اعم از جنبش سبز و آبان ۹۸ و جنبش تشنگان و گرسنگان و اعتصابات کارگران و معلمان و … هم تغییر چندانی در چنین نگرش کلی‌ای نسبت به وضعیت فعلی و چشم‌انداز سیاسی در ایران ایجاد نکرده‌اند. چنددستگی‌ها، فضای آلوده از اتهام‌زنی‌های متکثر، اعتراضاتی که بلند می‌شوند و به سرعت سرکوب می‌شوند، عدم توافق بر سر چشم‌انداز و افق سیاسی مشترک، و موارد بی‌شماری از دلایل و آسیب‌شناسی‌هایی که می‌توان به این فهرست افزود، همه و همه مانع از تصویر سپهر سیاسی ایران به‌عنوان سپهری مولد قدرت‌های موثر برای تغییر سیاست در ایران است.

دریافت مقاله

برای درک نزدیک‌تر از تغییراتی که داوطلبان در مسیر فعالیت پیدا می‌کنند، شنیدن قصه‌های آنان ضروری است و به ما کمک می‌کند تا بیشتر با نحوه نگاه، عمل و تغییراتشان آشنا شویم.

تقدیم به همه داوطلبان، به ویژه داوطلبان جمعیت امام علی که با عشق برای بهتر شدن زندگی دیگر انسان‌‌ها تلاش می‌کنند

دریافت مقاله

وضعیت مشروعیت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، در پرتو ظهور و گسترش فناوری زنجیره قالب‌ها (بلاک چِین) به مثابه یک فناوری اجتماعی، چگونه خواهد بود؟

تأثیرگذاری احتمالی زنجیره قالب‌ها بر کارآمدی دولت در سه عرصه‌ی کارآمدی بوروکراتیک، اقتصادی و اجتماعی به لحاظ نظری امری مثبت و یک فرصت برای گذر از بحران مشروعیت سیاسی به حساب می‌آید، اما تجریه نشان داده است که  بروندادهای ظهور و گسترش فناوری زنجیره قالب‌ها متعین و گریزناپذیر نیست، چرا که احتمال زیادی وجود دارد که گسترش این فناوری از نظر  جمهوری اسلامی ایران یک تهدید به‌حساب آید.

دریافت مقاله

خطوط کلی حدس/فرضیه‌ای که در این مقاله برای تغییرات و آینده‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی طرح خواهم کرد نخست در سلسله‌ای از گفت‌وگوهای پرثمر ضمن پیاده‌روی‌های روزانه با مسعود پدرام در تپه‌های اوین (سال‌های ۹۳-۹۴) شکل گرفت و سپس به مناسبت یک گفت‌وگوی زنده‌ی اینستاگرامی -که به دعوت سعید یعقوبیان و در صفحه‌ی شخصی او در سال ۱۴۰۰ برگزار شد- صورت‌بندی دقیق‌تری یافت. بنابراین شایسته است از تعامل هر دو دوست دانشور یادی بکنم و سپاسی هرچند ناکافی بگویم که دست‌کم بخشی از صیقل نهایی آنچه در اینجا می‌خوانید بی وجود نازنین ایشان میسر نمی‌شد.

دریافت مقاله

پرسش از آینده همواره پرسش سهمگینی بوده است. هنگامی که با وجود دسترسی به اسناد، شواهد، مدارک و منابع، به آسانی نمی‌توان درمورد رخدادهای گذشته و حال با قطعیت سخن گفت، هرگونه سخن درخصوص آینده از اتقان و استحکام خرسند کننده‌ای برخوردار نخواهد بود. با این حال، نمی‌توان از اندیشیدن به آینده و پرسش از آن صرف نظر کرد. بی گمان سخن گفتن از آینده، از سنخ پیشگویی ستاره‌شماران و فال‌بینان و خواب‌گزاران نیست، بلکه برآیند تجزیه‌وتحلیل واقعیت‌های دیروز و امروز است و ترسیم سیمای آینده جز با شناخت و امکانات گذشته‌ و حال ناممکن است و همین نیز پیش‌بینی آینده را از پیشگویی‌های مبتنی بر اوهام و پندار پیشینیان متمایز می‌سازد.

درادوار گذشته‌ی تاریخ این سرزمین، ادبیات، به مثابه تبلورعواطف، اندیشه‌ها، تجارب و اندوخته‌های فرزانگان اعصار، همزمان با آینگی سرشت و سرنوشت و چند‌و‌چون فرهنگ و زندگی ایرانی، در سامان فکری و تجدید سازمان اجتماعی و سیاسی کشور سهم شایسته‌ای داشته است. گمان می‌رود در آینده نیز، حتی اگر جایگاه بی‌بدیل آن اندکی کاستی گیرد، از اعتبار و تأثیرگذاری آن کاسته نخواهد شد. از همین رو، پرسش از آینده‌ی ایران، بدون پرسش از آینده‌ی ادبیات ناتمام خواهد بود.

به تناسب موضوع این شماره‌ی فصلنامه‌ی مطالعات ایرانی پویه، پرسش از آینده‌ی ادبیات را با سه تن از صاحب‌نظران و ادب‌شناسان، محمود درگاهی استاد دانشگاه زنجان، محمود فتوحی استاد دانشگاه فردوسی مشهد و حسن اکبری بیرق استاد دانشگاه سمنان، درمیان گذاشتیم. درصفحات پیش رو، آنان هریک ازمنظری به پاسخ این پرسش پرداخته‌اند و چشم‌اندازی ازچندوچون ادبیات و پژوهش‌ها و خلاقیت‌های ادبی و دگرگونی رویکرد خوانندگان در آینده‌ی ایران ترسیم کرده‌اند. به این نکته واقفیم که ترسیم دقیق جوانب و ابعاد گوناگون آینده‌ی ادبیات و انواع ادبی در ایران نیازمند بحث و گفت‌وگوی افزون‌تر و پردامنه‌ای است،  با این حال امیدواریم طرح این قبیل مباحث زمینه‌ی تأملات دقیق‌تر صاحب نظران را فراهم آورد و درگشودن افق‌های تازه برای اندیشیدن به مسائل فردای ایران سودمند افتد.

دریافت مقاله

تودرتویی نهادی موجب بروز دولت پارادوکسیکالِ ناتوان در پیشبرد انباشت سرمایه و توسعه شده است. توضیح این موضوع مستلزم فرا رفتن از دیدگاه‌های متعارف و جا‌افتاده در فضای اقتصاد سیاسی ایران است. این موقعیت، ریشه در ایدئولوژی موسوم به «سنت‌گرایی تجدد‌ستیز» دارد. ظهور و بروز این ایدئولوژی نیز هر چند ریشه‌های اجتماعی و تاریخی دارد، ولی تبدیل آن به گفتمان رسمی نهادی، نه به دلیل جبر تاریخی ناشی از آن ریشه‌ها، بلکه متأثر از تصمیمی مهم در بزنگاه تاریخی خاصی بود. تصمیمی که می‌توانست جای خود را به تصمیمی دیگر بدهد اگر که نقش شخصیت در تاریخ در تحلیل لحاظ بشود. با این دیدگاه، نویسنده ضمن نقد جریان‌های فکری رایج در ایران، سعی می‌کند چارچوب تحلیلی جدیدی را بر مبنای مفاهیم «دولت خودگردان حک شده در اجتماع» و «دولت با استقلال عمل نسبی» ارائه دهد.

دریافت مقاله

در امریکای لاتین، در اواخر دهه ۶۰ و اوایل درهه ۷۰ میلادی گروهی از کشیشان مسیحی در قلمرو سیاست به دفاع از ستمدیدگان و مبارزه علیه سلطه داخلی و خارجی برخاستند. اندیشه و عمل این کشیشان یادآور حوزویانی بود که در ایران در دوره‌ای نسبتا مشابه، دست‌اندر کار مبارزه ضد استبدادی و ضداستعماری در مسیر حرکت محمد مصدق بودند. گرچه فاصله مکانی میان ایران و امریکای لاتین زیاد بوده و نمی‌دانیم که میان این دو تیپ، یعنی آخوندهای مصدقی و کشیشان حامل الهیات رهایی‌بخش ارتباطی وجود داشته است یا خیر، اما در یک نگاه مقایسه‌ای مشترکات زیادی میان آنان می‌شود دید: ضدیت با استبداد، ضدیت با استعمار، بازتفسیر عقلانی از متن مقدس و نمایاندن مسیر رهایی از طریق این متن.

البته گرچه تمرکز اصلی این متن بر شباهت‌های این دو تیپ است، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که تیپ آخوندهای مصدقی و متألهان الهیات ‌رهایی‌بخش امریکای لاتین تفاوت‌های قابل‌توجه اجتماعی نیز داشته‌اند؛ تفاوت‌های اجتماعی مهمی که سرنوشتی متفاوت را برای دو تیپ رقم زده است. در این متن به این تفاوت‌ها نپرداخته‌ام اما در متون آتی، به این تفاوت‌ها نیز می‌پردازم.

آیا در ایران زمانه‌ این آخودندهای مصدقی به‌پایان آمده است یا هنوز آن ظرفیت را دارند که مانند کشیشان حامل الهیات ‌رهایی‌بخش، دوباره، اما به صورتی دیگر و متناسب با شرایط جدید سربلند کنند و در جامعه‌ی خود نقشی تأثیرگذار ایفا کنند؟

دریافت مقاله

ایران به دلیل قدمت تمدنی و فرهنگی چند هزار ساله‌اش از معدود کشورهایی است که برای مردمی که درون مرزهایش زیسته‌اند و سایر مردمان فرهنگ دوست دنیا، جاذبه‌های شگفت‌انگیزی را بازنمایی می‌کند. این سرزمین چهارفصل با رنگین‌کمانی از اقوام و میراث غنی فرهنگی ، همیشه نمادی از استمرار زندگی بوده است. تلاش برای حفظ و توسعه‌ی خلاق این میراث، بر عهده نسل نواندیش امروز است و به نظر می‌رسد گردشگری خلاق مسیر این توسعه را هموارتر می‌کند.

دریافت مقاله

مهمترین فصل تاریخ فکر یک قوم، تاریخ «فکر معترض» است، یعنی، فکری که رام یا مرعوب قدرت نیست و می‌کوشد تا خود را از جریان باد موافق که همواره از جانب دستگاه قدرت وزانده می‌شود مستقل و بی‌نیاز نگه دارد. تأیید و توجیه قدرت مستقر، چه دینی و چه دنیایی، کار آسانی است و هرگز فکر از آن زاییده نمی‌شود. اگر سرهای ناآرام و شکافنده‌ای نبودند که ورای اقتدار ظاهر، بیهودگی و مسکنت‌هایی نبینند، و با خود عهد نکرده بودند که ولو به بهای رنج و محرومی، شناگر مرداب نباشند، فکر از پیشرفت باز می‌ماند.

محمدعلی اسلامی ندوشن

دریافت مقاله

بالاخره دیدار با هادی خانیکی میسر شد. در روز ۲۰ خرداد. سومین دوره شیمی‌درمانی چند روزی قدرت نمایی کرده بود و باید منتظر می‌شدیم تا هادی خانیکی با اقتدار و سماجت خود، رویش را کم کند.

دراین گفت‌وگو قرار بود در نسبت امید و بدبینی؛ مرگ و زندگی؛ آگاهی و معجزه؛ توکل و اراده صحبت کنیم تا معلوم شود آیا از دل «آنچه که هست ولی بد است» می‌توان گشایشی را انتظار کشید و بی‌اعتنا ماند به غیبت «آنچه که باید باشد ولی نیست»، گیرم اسمش را بگذارند امید؟ هادی خانیکی البته در طی این گفت‌وگو به نومیدی و مشروعیت آن تن نداد، اما نشان داد که کار امیدواران سخت و طاقت فرسا است و در اینجا که ماییم، به‌دست آوردن امید امر پیش پا افتاده‌ای نیست. حفظ آن محصول کارزاری مدام است تا از چنگت در نیاورند. از همین رو، هرچه که گفت معطوف به اراده بود و انسان انضمامی و ذهنیتی که از هم‌اکنون امکان می‌سازد و از بن‌بست گشایش. اگرچه گاه از دستش در می‌رفت و از امید همچون معجزه، غیرمترقبه، امر تربیتی و غریزی، فراتر از اراده من و ذهنیت تو می‌گفت. با این همه خانیکی برای نومیدان هم نسخه‌های نفیسی پیچید: آگاهی، مفید بودن، دوستی، گفت‌وگو، طنز و …:

«اسمش را هرچه خواستید بگذارید از سر امید باشد یا به نام نومیدی…»

دریافت مقاله

آینده نامعلومی در پیش است. از دیروز گسسته‌ایم و افق فردا هم ناپیداست. به یک معنا ارتباط میان گذشته و آینده را گم کرده‌ایم، به نحوی که معلوم نیست گذشته چگونه باید امتداد یابد تا افقی روشن، نمایان شود. چنین وضعیتی خطرناک است. اما این وضعیت خطرناک خود حامل یک امکان است. امکان یک ابداع.

گرچه ابداع با آینده نسبت پیدا می‌کند، اما از یک منظر، در برابر علم آینده‌پژوهی قرار می‌گیرد. آینده‌پژوهان بر اساس واقعیات موجود و روندهای پیشین، سناریو‌هایی را برای آینده، در شاخه‌های مختلف، در قلمرو طبیعت، تکنولوژی و جامعه پیش‌بینی می‌کنند. اگر با رویکرد آینده‌پژوهی وضعیت کنونی ایران و نسبت آن را با آینده بسنجیم، به افول و اضمحلال و سقوط در زمینه‌های فرهنگ، جامعه، توسعه، محیط زیست، حقوق و سیاست می‌رسیم. در حالی که وقتی صحبت از ابداع به میان می‌آید، معنایش تکیه بر خواستی است برای ایجاد تغییر در مسیری که پیش‌بینی می‌شود. به همین دلیل وضعیت ابداع با آینده‌پژوهی پیوند می‌خورد، اما در تلاش برای ابداع، فقط به پیش‌بینی آینده‌پژوه بسنده نمی‌شود، بلکه گامی فراتر برمی‌داشته می‌شود، با این انگیزه که آن پیش‌بینی تحقق نیابد.

دریافت مقاله