ایران و حاملان تغییر

دریافت مجله

اصلاحات در معنای عام آن در ایران بیش از ۲۰۰ سال سابقه دارد. اما پیشینه اصلاحات سیاسی و دموکراتیک بسیار کم‌تر است و به جنبش مشروطه‌خواهی بازمی‌گردد. هر دو لایه اصلاحات در ایران با تأخیرها، کندی‌ها، وقفه‌ها و واگشت‌های متعددی همراه بوده است. از این میان اصلاحات سیاسی با مشکلات و ناکامی‌های بیشتری روبه‌رو شده است. آخرین تجربه در این زمینه به دوره موسوم به «اصلاحات» در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰مربوط است که آثار و پیامدهای آن هم‌چنان بر فضای سیاست کشور و ذهنیت سیاسی بخش بزرگی از نیروها و فعالان سیاسی باقی مانده است و هراز گاهی بحث‌ها و مجادلات داغی را میان حامیان، منتقدان و مخالفان آن برمی‌انگیزد. اتفاقا در این دوره وجوه نهادی و جنبشی اصلاحات آشکارتر و روابط میان این دو پیچیده‌تر بود. در این نوشتار سرگذشت و سرنوشت اصلاحات دموکراتیک در ایران معاصر از این زاویه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

دریافت مقاله

آیا می‌شود یک تبار اندیشگی در شناخت جهان برای ذهنیت ایرانی قایل شد؟ اگر چنین تباری وجود داشته باشد پیوستگی آن تا کدامین مرزهای زمانی در گذشته است. ایران دین‌هایی باستانی چون زردشتی و مزدکی را در پشت سر دارد؛ نیز دین اسلام را در گستره‌ای فراگیر در خود دارد و از مشروطه به این سو نیروهای فکری و سیاسی ایدئولوژی‌هایی را با خود حمل کردند. در طول تاریخ و با چنین تنوعی آیا می‌توان پیوستگی معناداری میان جهان‌شناسی ایران از گذشته‌ی دور تا کنون ترسیم کرد؟

دریافت مقاله

فضای عمومی در ایران، شاهد رشد گرایش‌های ملی‌گرایی است. رشد این احساسات، در شرایط خاص منطقه خاورمیانه و در وضعیتی که صاحب‌نظران از خطر سهمگین فروپاشی سخن به میان می‌آورند، اتفاق امیدبخشی است. اگرچه آواهایی که این روزها به نفع ملی‌گرایی ایرانی به گوش می‌رسند، قدرت فراگیر شدن پیدا نکرده‌اند. این در حالی است که هیچ روایت هژمونیک در فضای فرهنگی و سیاسی کشور وجود ندارد؛ اعم از اسلام سیاسی یا ایدئولوژی چپ و لیبرال.

دریافت مقاله

انقلاب ایران رخدادی ناگهانی و به نظر بسیاری نابهنگام بود؛ واقعه‌ای که از تاریخ بیرون می‌زند؛ اگر انحرافی از آن نباشد. اما انقلابات خبر نمی‌کنند، بلکه همانطور که چارلز کورزمن که کتابش در مورد انقلاب ایران بهانۀ این گفتگو است، ناگهان از راه می‌رسند و همه را شگفت‌زده می‌کنند، حتی خود انقلابیون را… سرنوشت انقلاب ایران و اخیرا بهار عربی، انقلاب را از نو در کانون اندیشه‌ی سیاسی قرار داده است. با اینکه آینده به نحو فزاینده‌ای غیرانقلابی تصور می‌شود، اما نه انقلاب منسوخ می‌شود و نه اندیشه به آن. انقلاب حد نهایی تخیل جمعی است. در آن هم تخیل سیاسی از واقعیت جلو می­زند و هم با مانع سخت واقعیت روبرو و متوقف می‌شود.

دریافت مقاله

حاملان تغییر در زمان خود ممکن است به هدفی که می‌خواهند دست نیابند، اما ردی را برجای می‌گذارند که برای نسل‌های آینده، به‌عنوان میراثی با ارزش و کارآ باقی می‌ماند. در ایران پس از مشروطه، جنبش‌های مردمی تأثیرگذاری برپا شد که با وجود ناکامی، همچنان در زندگی جمعی ما الهام‌بخش و حتی پیروزی‌آفرین هستند.

دریافت مقاله

وقتی آنچه را که دوست داریم نداریم، باید آنچه را که داریم دوست بداریم. می‌فهمید! من مجبور بودم بیش از پیش به لذت‌های کوچک و تقریبا نامرئی، لذت‌های جانبی متوسل شوم… هیچ تصوری ندارید که با این جزئیات کوچک تا کجا بی‌انتها می‌شویم؛ غیرقابل‌باور است تا کجا بزرگ می‌شویم.

دریافت مقاله

موضوع این نوشته، رویکردی است نسبتا تازه‌یاب در سنت پدیدارشناسی که مستقیما از طریق نقد پدیدارشناسی کلاسیک سر برآورده است و ادعای آن این است که امکان تمایزگذاری بین جهان زندگی و آگاهی از یک‌سو، و تفسیر و تغییر جهان از سوی دیگر، وجود ندارد. پدیدارشناسی انتقادی، پرسش‌هایی را پیش می‌آورد که در پدیدارشناسی موسوم به کلاسیک، بی‌سابقه بوده است. پرسش‌هایی از این دست که: آیا اصولا پدیدارشناسی می‌تواند پرتوی بر تجربه زیسته ما از قدرت و سرکوب بیفکند؟ به ما بگوید که نقش ساختارهای اجتماعی در شکل‌دهی و تعین‌بخشی به این تجربیات چیست؟ چگونه می‌توان از این فرض ساده‌اندیشانه که جهانی مستقل از تجربه وجود دارد و می‌توان آن را به آگاهی درآورد، رها شد؟ و اگر پدیدارشناسی به سمت انتقادی شدن حرکت داده شود، چه نقشی می‌تواند در گفتارها و روش‌های نقد اجتماعی-سیاسی ایفا کند؟ عصاره پاسخ به این پرسش ها در این جمله پایانی خلاصه شده است که: هدف پدیدارشناسی انتقادی نه فقط تفسیر بلکه علاوه بر آن تغییر جهان است؛ تغییری که ضرورت آن و راه آن از طریق توصیف جهانی که در آن هستیم آشکار می‌شود و مردمان را به این واکنش وامی‌دارد که برخیزیم و کاری کنیم.

دریافت مقاله

توزیع رنج از طریق آن چه بوردیو، خشونت نمادین می‌خواند، در جامعه‌ی ایران روندی فزاینده داشته است. این خشونت نمادین، بدون نیروی نظامی و سلاح، مولد و نیز محافظ منافع مسلط است. از نظر بوردیو ارتباط این رنج و خشونت نمادین، اغلب برای افراد جامعه مشخص نیست. اما از طریق مشخص شدن این ارتباط است که اقشار زیر سلطه و حامل رنج امکان پیدا می‌کنند  از طریق شناسایی پایگاه‌های مؤثر عمل سیاسی با این خشونت نمادین مبارزه کنند و به صورت حاملان تغییر سربرافرازند

دریافت مقاله

عموما، هنگامی که سخن از تغییر و تحول به میان می‌آید، دولت یک کل ثابت در نظر گرفته می‌شود و افراد، گروه‌ها و سایر کنشگران جامعه مدنی، حاملان این تغییر در نظر می‌آیند. اما آیا دولت، خود به عنوان یک نهاد می‌تواند تغییر کند و اگر پاسخ آری است، این تغییر چه نتایجی به دنبال خواهد داشت.

دریافت مقاله

جنبش‌های اجتماعی دهه‌های اخیر در سراسر جهان بر مسأله‌ی «به‌رسمیت‌شناسی» متمرکز بوده‌اند و جنبش زنان از این قاعده مستثنی نیست؛ اما اینکه به‌رسمیت‌شناسی در مواجهه با زنان چه وجوهی می‌یابد، پرسشی است که این مقاله می‌کوشد تا به پاسخی درخور برای آن دست یازد.

نکته‌ی دیگر در مواجهه‌ای انتقادی با مسائل و مشکلات پیش روی زنان این است که یک رویکرد تک‌بعدی و تک‌عاملی ما را به پاسخ نمی رساند. از این رو، مسائل معطوف به زنان را باید در کنار مسائل زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر مسائل بنیادینی دید که در پیوندی مستقیم باهم هستند و با درهم تنیدگی، ما را به‌سوی یک راه حل انضمامی رهنمون می‌شوند.

دریافت مقاله

به رغم خمودگی و سکونی که جامعه‌ی ایرانی را احاطه کرده است، در وضعیت نارضایتی عمومی از شیوه‌ی اقتدارگرایانه و میل تمامیت‌خواهانه‌ی حکومت و به دلیل ناکارآمدی و فسادی که حکمرانان نیز در مورد آن زیاد گفته‌اند، در این جامعه‌ی زخمی و بی‌پناه، خواست تغییر بیش از همیشه ابراز می‌شود. در این اوضاع، در اثر تجربه‌ی انقلاب، جامعه همچنان به ابهام و سردرگمی خود نسبت به این که چگونه این تغییر باید صورت گیرد می‌اندیشد. دم دست‌ترین پرسشی که برای جامعه، به‌خصوص جامعه‌ی سیاسی و روشنفکران فعال در سپهر عمومی به‌طور جدی مطرح می‌شود، این است که کدامین نیروهای سیاسی و با اتکا بر کدامین بخش‌های جامعه می‌توانند حامل تغییر باشند؟نیروهای درون حکومت و حامیانشان، اعم از دو جناح اصلاح‌طلب و اصول‌گرا؟ یا نیروهای متنوع بیرون از حکومت و حامیانشان؟ یا نیروهای میانی، در بخش خاکستری میان این دو طیف؟ اما جامعه‌ی سیاسی و روشنفکران فعال و به تبع آنان بخش‌های دیگر جامعه، هنوز در مورد فهم و تشخیص حاملان تغییر در انقلابی که منجر به نظام جمهوری اسلامی شد، حتی به توافقی کلی هم نرسیده‌اند. بی‌تردید انقلاب ایران از این واقعیت حکایت می‌کرد که جماعت وسیعی در جامعه‌ی ایرانی خواهان تغییر هستند. اما به‌راستی حاملان تغییر چه کسانی بودند و مهم‌تر این که، تصورشان از تغییر چه بود؟

دریافت مقاله