امید و جنبش اجتماعی

دریافت مجله

بگو چی دور می‌اندازی تا بگویم کیستی.

باستان‌شناسی پس‌ماند برای نخستین بار در ایران با حمایت مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران و مرکز پژوهشیِ آفرینش و با مسئولیت اجرایی نگارنده در سال‌های نود و شش و نود و هفت در دو منطقه هفت و هفده در تهران به اجرا درآمد. در این پژوهش دوازده نفر از فارغ‌التحصیلان رشته‌های باستان‌شناسی و جامعه‌شناسی، مطالعات فرهنگی و حقوق شرکت داشتند.

نوشتار پیش‌رو بخشی از نتایج پژوهش یاد شده در منطقه هفده تهران است. این نوشتار به تغییر ساختارهای طبقاتی در این منطقه و تاثیر این تغییرات بر اعتراض‌های اقشار تهی‌دست در سال‌های اخیر می‌پردازد.

دریافت مقاله

“جامعه ایران امیدوار است”، “جامعه ایران ناامید است”، این دو گزاره به سختی قابل اثبات یا حتی قابل تصور هستند. ما در برابر هر یک از دو گزاره باید بی‌درنگ بپرسیم: جامعه ایران نسبت به چه چیزی امیدوار یا ناامید است؟ “در حوادث آبان ماه ۱۳۹۸ما با چه جامعه معترضی مواجهیم؟ امیدوار یا ناامید؟ در تحلیل نهایی می‌توان مدعی شد معترضان از اصلاح امور در روال طبیعی ناامید بودند و حاصل این ناامیدی، ناکامی و در نتیجه کنش اعتراضی در مقابل بی‌تفاوتی یا انفعال بود. پس پرسش این است که چرا جمعی بین بی‌تفاوتی و کنش اعتراضی یکی را انتخاب می‌کنند؟ بی‌تردید یکی از مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر ترجیح کنش اعتراضی و نه بی‌تفاوتی، وجود امید به تغییر در سویی دیگر- غیر از ساختارهای موجود- است. در واقع با توجه به ریسک اعتراض فعال، عموما جمعیتی وارد کنش اعتراضی می‌شود که چشم‌اندازی از امید به تغییر داشته باشد.

دریافت مقاله

رخدادهای آبان ماه ۱۳۹۸ و شکل‌گیری اعتراضاتی فراگیر در شهرهای مختلف کشور چه از جهت ریشه‌ها و دلایل وقوع، چه از جهت پیامدهایی که می‌تواند به دنبال داشته باشد و چه خود اعتراضات به مثابه یک پدیده‌ی اجتماعی- سیاسی، نیازمند پژوهش، مطالعه و چهارچوب‌بندی نظری است. از آن‌جا که کنش جمعی اعتراضی وجه بارز این رخدادها بود، در وهله‌ی اول توجه دانشوران به نظریات جنبش‌های اجتماعی جلب می‌شود.آیا نظریاتی که در مورد جنبش‌های اجتماعی تدوین شده است، این قابلیت و ظرفیت را دارد که این اعتراضات را تحلیل و تبیین کند؟

دریافت مقاله

در روزگاری که مصائبی سنگین بر جان و روح ما باریدن گرفته، باید کاری کرد. باید در میدان ماند و به قدر طاقت و توان، باری را از زمین بداشت، بذری کاشت، آبی بر خاکی افشاند، دلی را آسود و غمی را مرهم نهاد. اگر همه به همین اندازه بدانیم و بر پای بمانیم؛ داوطلبانه، چه دل‌ها که آرام خواهند گرفت، چه دشت‌ها که سبز خواهند شد، چه آبی آسمانی خواهیم داشت.

دریافت مقاله

بحث نجات ایران همچنان دغدغه‌ی اصلی روشنفکران و نیروهای سیاسی مسئول و متعهد است. گرایش عمومی نگاه‌های راهبردی به سوی تعیین تکلیف برای حکومت دوخته شده و امیدها بر همین اساس شکل گرفته است. تبعات چنین نگاهی در سه بحث «حفظ وضع موجود»، «اصلاح حکومت» یا «تغییر حکومت» تبلور می‌یابد و تمامی فعالیت‌های راهبردی در جامعه‌ی سیاسی در این محدوده‌ها تدوین می‌شود. اما می‌شود به نجات ایران از این زاویه نگاه کرد که بحث حکومت را در درجه‌ی دوم قرار داد و اولویت را به توانمندسازی جامعه، از طریق جامعه‌ی مدنی بخشید.

دریافت مقاله

فقدان امید در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی به یکی از مسائل مهم در میان دانشوران و روشنفکران ایرانی تبدیل شده است. همان‌طور از فقدان امید سخن می‌گویند که گویی از فقدان آب می‌توان سخن گفت. امید به منزله یک امر عینی و واقع در جهان فرض می‌شود. آنگاه، همان‌طور که فقدان آب به تشنگی و خشکسالی می‌انجامد، این فرض وجود دارد که فقدان امید نیز در عرصه جامعه و سیاست رکود و رخوت به بار می‌آورد. آنچه اما شگفتی‌آور است، وجود جنبش‌های متعدد اجتماعی و سیاسی است. همراه با افزایش احساس ناامیدی، صحنه جامعه و سیاست به نحو روزافزونی شاهد رشد و ظهور جنبش‌ زنان، فرودستان، اقوام و گروه‌ها و طبقات اجتماعی دیگر است. معلوم نیست در فضای فقدان امید، چگونه جامعه این همه تحرک‌ اجتماعی و سیاسی دارد.

دریافت مقاله

در ایران، از زمان برپایی جنبش مشروطه تا کنون، جنبش‌های اجتماعی مدنی و مترقی ناتمام و یا منحرف‌شده‌ای به وقوع پیوسته که اهداف و خواست‌های آن نمایان‌گر آگاهی مدنی ملی ایرانیان بوده است. اما جامعه‌ی سیاسی ایران، این جنبش‌ها را در خاطر نسپارده و شیوه‌ی مدنی آن را به نحوی آگاهانه، به عنوان یک الگو فرار راه خود قرار نداده است. جنبش ترویج کالای ملی و جنبش تأسیس بانک ملی در زمره‌ی جنبش‌های استقلال‌طلب و مترقی منبعث از جنبش مشروطه است که درخور جای گرفتن در حافظه‌ی تاریخی ایرانیان است.

دریافت مقاله

امید انفعالی، امیدواری به زمان است. زمان و آینده در عداد عوامل اصلی چنین امیدی قرار می‌گیرند. انتظار وقوع حادثه در زمان حال نیست، بلکه حادثه باید یک لحظه دیگر، یک روز دیگر یا یک سال دیگر اتفاق بیفتد. و حتی در دنیای دیگر، زیرا چه بسا پوچ است اگر خیال کنیم امید در این دنیا نیز بارور می‌شود. پشت چنین باوری، بت‌پرستی “آینده”، “تاریخ” و “اخلاف” و آیندگان قرار دارد؛ که با انقلاب فرانسه و مردانی چون روبسپیر که آینده را چون بتی می‌پرستید، آغاز می‌شود. روبسپیر می‌گفت: من کاری نمی‌کنم، من شکیبا و بی‌مقاومت می‌مانم. زیرا من چیزی نیستم و ناتوانم؛ اما آینده آنچه را که من قادر به رسیدن به آن نیستم، بارور خواهد ساخت.

اریش فروم

دریافت مقاله

اولین سرود جنبش زنان پس از انقلاب به شکلی غیرحرفه‌ای، با کاستی و با بهره گیری از یکی از ترانه‌های معروف جون بائز، خواننده‌ی دوره‌ی اعتراض در امریکا، توسط «جمع هم‌اندیشی زنان» در تجمع اعتراضی خرداد ماه سال ۱۳۸۴مقابل دانشگاه تهران سر داده شد. «جمع هم‌اندیش زنان» تشکل غیرنهادمند و مستقل زنان بود که در سال ۱۳۸۲ پس از بردن جایزه صلح نوبل توسط شیرین عبادی از نحله‌های متفاوت و متکثر زنان در قالب فوروم ساخته شد. در میان این زنان کسانی بودند که برای اولین بار به صدای بلند در میان جمع آواز می‌خواندند. اما به هرحال، این سرود نه هم‌چون تولیدی حرفه‌ای و هنری بلکه حاصل تلاش گروهی از زنان برای داشتن «سرودی از آن خود» در آمد.در سال ۱۳۸۵ در پی پیشنهاد تدوین منشور زنان در جمع هم‌اندیشی، پس از دو سال پی‌گیری و اخذ آرای گروه‌های مختلف زنان، در سال ۱۳۸۶ تدوین و به جامعه عرضه شد.

دریافت مقاله

نوشته پیش رو در پی فهم رابطه‌ای است میان جامعه، سیاست و هنر در تاریخ معاصر ایران. به‌صورت دقیق‌تر، در پی فهم نسبتی است میان جنبش‌های اجتماعی معاصر و فضاهایی که در همان محدوده زمانی جنبش‌ها، در هنر خلق شده است. در خصوص هنر، تأکید بیشتر بر ادبیات و در درجه اول شعر بوده است، چراکه ادبیات تنها شکل تولید فرهنگی است که تمام و کمال به زبان متکی است و جز کلمه چیزی ندارد و اتفاقاً همین باعث می‌شود که بیشترین تقاطع را با سیاست داشته باشد. سیاست‌ورزی هم درنهایت شکلی از بلاغت است و تا کلمه‌ای در کار نباشد و روایتی شکل نگیرد رخنه به قلب و جان مردمان هم ممکن نخواهد بود. در این رهگذر تعریفی از جنبش ارائه می‌شود و در ادامه نگاهی کلی به چند فراز تاریخ معاصر از جمله مشروطیت، جنبش‌های سی و چهل، انقلاب پنجاه و هفت، خرداد هفتاد و شش و جنبش هشتاد و هشت و آنچه تا به امروز ادامه داشته است خواهیم داشت. هم‌چنین سعی داشته‌ایم تا حد امکان، آنچه نام امید بر خود گرفته را هم به پرسش بکشیم و امید را در مقام خیر اعلی قرار ندهیم. هرچند هر جنبشی به معنای امید بستن یا امید داشتن به حل تضادها است؛ گاهی امید زیاد از حدِ حاصل از یقین به حقانیت یک چیز، که نگاهی تک بعدی به امور را به وجود آورده، سبب شده امکانات واقعی پیش روی یک جنبش را نیز به درستی تشخیص ندهیم و در مواجهه با شرایط واقعی خیلی زود دچار یأس شویم.

دریافت مقاله

حکم‌راندن و تمایز میان حاکمان و فرمان‌بران متعلق به قلمرویی است که ماقبل قلمرو سیاسی است و آن چه قلمرو سیاسی را از قلمرو «اقتصادی» خانوار متمایز می‌کند این است که دولت‌شهر (پولیس) مبتنی است بر اصل برابری و میان حاکمان و فرمان‌بران تفاوتی را قائل نیست.

هانا آرنت، کتاب میان گذشته و آینده

دریافت مقاله

مقاله‌ی ارزشمند خانم فاطمه صادقی را با عنوان «آرکیولوژیِ اندیشه‌ی تأسیسی در ایران» خواندم؛ با باورها و رویکردهای نویسنده در بسیاری موارد، همدل هستم؛ اما برخی استدلال‌ها و مستندات  نویسنده، نیازمند بازنگری و اصلاح است. به برخی از آنها اشاره می‌کنم.

دریافت مقاله

امید سیاسی نه تنها ارزشمند، بلکه برای نیل به دگرگونی اجتماعی به‌سوی وضعی بهتر، ضروری است «ارنست بلوخ»

پرسش

یکی از پرسش‌هایی که اغلب در میان نیروهای سیاسی و روشنفکران مطرح می‌شود این است:

جامعه‌ی ایران در بسیاری از جنبش‌ها، از جمله مشروطه‌خواهی، ملی شدن نفت و حقوق زنان، در میان کشورهای همتای خودش جلودار بوده است؛ نیز، ایران یک انقلاب اجتماعی را تجربه کرده و جنبش اصلاحات ۱۳۷۶ و دموکراسی‌خواهی ۱۳۸۸ را پشت سر گذاشته است؛ اما چرا اغلب این جنبش‌ها اگر شکست نخوردند، یا ناتمام رها ماندند، یا در صورت پیروزی به‌سرعت به ضد خود تبدیل شدند.

در نظریات، تحلیل‌ها و جمع بندی‌هایی که جنبش‌های اجتماعی را کانون توجه خود قرار می‌دهند، همواره امید عاملی تعیین‌کننده قلمداد می‌شود و ناامیدی آسیبی عمیق در نظر می‌آید که شکل‌گیری یک جنبش را مانع می‌شود و پیشروی آن را جلو می‌گیرد. در این صورت، آیا می‌توان گفت که مشکل جنبش‌های اجتماعی دوران معاصر ایران، نبود امید است؟

دریافت مقاله