رهایی و تراژدی

دریافت مجله

شوریدگی دختری که بسیار زودتر از حد تصور ناچار شد بارِ یک زندگی را بر دوش بکشد و با به بند کشیدن خود یک زندگی را سامان دهد؛ «نام»ی که با تراژدی او زاده شد تا به نامی نیاکانی بدل شود و به رغم ابدیت، جاودانگی را برایش به ارمغان بیاورد و سرانجام، «آزادی» و «آزادگی» تنها از خلال رهایی یافتن از زبان برای فرورفتن در تخیل ادبی، با تبدیل کردن زندگی خود به یک داستان، به یک روایت، ممکن شد.

دریافت مقاله

آرنت بین آزادی و رهایی تفاوت قائل است، از نظر او رهایی و آزادی یكی نیستند و رهایی ممكن است شرط آزادی باشد ولی بی‌هیچ رو خود به خود به آن نمی‌انجامد. رهایی امری درونی‌تر است و آزادی سیاسی‌تر. به هر روی بعید است گروهی اجتماعی یا مردمی بدون دستیابی به رهایی، آزاد شوند. شاید همین است که تاکید بر آزادگیِ شخصی و رهایی در ادبیات فارسی چنین دارای سابقه است. زنان هم در این مورد استثنا نیستند. گرچه بیشتر آنچه فمنیسم ایرانی سعی در دستیابی به آن دارد در چارچوب «آزادی» قابل تقسیم‌بندی است، اما از منظری ژرفانگرتر، بعید است زن ایرانی بی رهایی، رهایی از وضعیت، رهایی از ساختار حاکمیتی و رهایی از قیدهایی که مدرنیته و سنتی مخدوش برایش ایجاد کرده‌اند به آزادی دست یابد. نگارنده این سطور هم روزگاری، وقتی شغل و جایگاهی در ایران داشت تصویر دقیقی از رهایی نداشته است، رهایی برای او نیز آن زمان به وقوع می پیوندد که تعلقی نیست یا حتی دیگر امکان تعلقی محقق نیست. آن سوی این دیوار، دیواری که عرف و زن بودگی به مثابه چارچوب‌های مدون ایجاد کرده‌اند، می‌تواند رهایی باشد. رهایی‌ها که جمع شوند شاید…بتوانند به آزادی ختم شوند. دست کم صاحب این قلم چنین امیدی دارد.

دریافت مقاله

تاریخ را انسان می‌نویسد و سوژه‌ی کانونی آن هم انسان است. اما دیدگاه تاریخ‌نگاران زن این است که تاریخ را مرد می‌نویسد و سوژه‌ی آن هم مرد است. از این روست که تاریخ را دوباره می‌شود نوشت و حوادث را به گونه‌ای دیگر تفسیر کرد؛ آن چنان هستی تاریخی زنان نیز در این حوادث آشکار شود. تاریخ‌نگاری زنان، نقد آن تفکر سنتی است که زنان را در انقیاد جایگاهی فروتر از مردان قرار می‌دهد و تلاشی است برای رهایی زنان از این انقیاد و کشاندن آنان به متن تاریخ، ثبت فعالیت‌های آنان به عنوان کنشگر و بازیگر فعال تاریخ و نیز ثبت ذهنیت آنان در تاریخ است.

دریافت مقاله

زیست کارآفرینان ناب موجب همبستگی اجتماعی و همدلی جماعات انسانی است. گرچه کنش آنان در وهله‌ی اول آفرینش کاری نو، مبتنی بر نیازهای انسانی را برجسته می‌کند، اما استمرار و خودآگاهی نسبت این کنش، به تدریج تصویری از یک تغییر رادیکال در وضع موجود را وضوح می‌بخشد. آیا گسترش کارآفرینی ناب می‌تواند بدیلی برای وضع موجود بیافریند؟

دریافت مقاله

در دوران کودکی، بارها رویای عجیبی می‌دیدم. خواب می‌دیدم که دیوارهای خانه از چهار سو و سقف از بالای سرم، نزدیک و نزدیک‌تر می‌شدند و خانه آن‌قدر تنگ می‌شد که گویی درون گوری حبسم کرده‌اند. پلک‌‌هایم را بر هم می‌فشردم تا لحظه‌ای روشنای نوری را از پشت پلک‌های بسته‌ام حس می‌کردم؛ چشمانم را باز می‌کردم و خودم را در دشتی سرسبز می‌دیدم که با هر گام مانند غزال‌ها به پرواز در می‌آمدم و نسیم خنکی گونه‌هایم را نوازش می‌کرد و به هر سو که می‌خواستم می‌دویدم. آن تنگنا و آن رهایی چند سالی با من بود و این رویای پرتکرار، تا سال‌های آشنایی‌ام با فلسفه‌ی رهایی ادامه یافت. فلسفه‌ی رهایی، با آن رویاهای کودکی درآمیخت. آنچه نیچه اَبَرانسانِ «رهاشده از ترس و دست‌یافته به آزادی راستین» می‌نامید، شاید هرگز تحقق نیابد. اما من رویای رهایی را نه برای امکان تحقق‌اش، بلکه برای زیبایی‌اش دوست ‌دارم و سال‌هاست که با این رویا زندگی می‌کنم. سال‌ها با خود می‌گفتم که رهایی، فطرت بشری است. اما امروز، حتی در پی اثبات دینی و غیردینی‌اش نیستم؛ بلکه همچون «باب راس»، معلم نقاشی محبوب من، تابلویی را ترسیم می‌کنم که فرجامین تصویرش را نیز نمی‌دانم که چیست. رویکرد ما به رهایی، می‌تواند از جنس شادی هنرمندانه باشد، از جنس لذت هم‌نشینی آواها بر دفتر نت‌های ولفگانگ موتسارت و لودویگ فان بتهوون یا باهم‌آیی کلمات در ترانه‌های خراسانی ابراهیم شریف‌زاده. با واکاوی متونی که برخی برای نخستین بار از زبان آرامی به فارسی ترجمه شده‌اند، می‌توان نشان داد که این رویا، رویایی دیرین است، شاید به درازنای تاریخ اندیشه‌ی بشر.

دریافت مقاله

با آغاز دوره‌ی روشنگری، رهایی سوژه توجه بسیاری از فیلسوفان و نظریه‌پردازان اجتماعی و سیاسی را به خود جلب کرد. در انتهای سده‌ی بیستم میلادی که مدرن‌های متاخر و پسامدرن‌ها از طریق بازنگری در ریشه‌های فکری عصر روشنگری و پیامدهای عملی آن، رهایی را در فرایند پیچ و خم‌های پروژه‌ی مدرنیته با چالش‌هایی جدی مواجه دیدند. آیا طریقی به جز آن چه غرب پیمود وجود دارد تا انسان از سلطه و سرکوب رها شود؟

دریافت مقاله

هیچ جامعه‌ای وجود ندارد که کم یا بیش تنی زخمی از فقر، بی‌عدالتی، فقدان آزادی و فساد و بی‌حرمتی و طرد نداشته باشد. تحمل طاقت فرسای این وضعیت اگر به درازا بیانجامد و افقی گشوده نشود، هر جامعه‌ای در معرض این خطر خواهد بود که برای رهایی از مصائب فراوانش، دست به انتحار بزند، یا لخت و ناامید و فرورفته در خود، ایام را به امید فرارسیدن مرگ تحمل کند. تداوم بی‌سرانجام معضلات جامعه، مردم را به آرزوی تلخ مرگ جامعه می‌کشاند. مرگی که به تدریج در نتیجه گسیختگی‌های اجتماعی و اخلاقی و تنازعات درونی از راه برسد یا اسکندری به جای نادر، یکباره آن را به پایان برد. رانه مرگ در همین صور، با حیات اجتماعی بشر همراه بوده است. اما جوامع اگر به زندگی ادامه می‌دهند، به این معناست که به رغم معضلات جامعه، رانه مرگ غلبه ندارد. جامعه همزمان سرشار از رانه زندگی نیز هست. رانه زندگی با دو چهره، به زندگی اجتماعی امکان تداوم می‌بخشد: نخست از طریق بی‌اعتنایی به زخم‌های خونین موجود و بحران‌های پیش رو، دوم از طریق خلق و تولید امید به رهایی. عشق به آینده و باور به شرابی که شاید هنوز در رگ تاک باقی مانده باشد.

دریافت مقاله

«رهایی دیزونانس» اصطلاحی که نخستین بار آرنولد شوئبرگ به کار برد، مدت‌ها ذهن مرا به این پرسش مشغول کرده بود که؛ آیا می‌توان مفهومی مشابه را در تحولات معاصر موسیقی ایرانی جست یا حتی اگر فعلا محقق نیست، تخیل کرد؟ تامل برای یافتن پاسخ این پرسش هر بار به دلیلی عقب افتاد تا امروز که عاقبت به مناسبت موضوع این شماره‌ی پویه فرصتی مغتنم برای پرداختن مقدماتی به آن به دست آمد. اما پیش از رفتن به سر پرسش اصلی ناگزیر باید حالت‌های دیگر ارتباط دو کلمه‌ی موسیقی و رهایی را بکاویم و بدانیم این مقاله به کدام‌ها نمی‌پردازد و چرا.

دریافت مقاله

موضوع “زنان” تبدیل شده است به یک مسئله، یک امر اجتماعی و از این جهت مهم است. زنان، نیمه‌ی نادیده‌ی تاریخ مذکر که امروز مطالبه‌گر شده‌اند، محرومان ِاز قدرت و منابع که اینک با هیئت آبرومندانه و جدیدِ مطالبه جویان و سهم‌طلبان در قلمرو عمومی حضور یافته‌اند، جهت تغییر شرایط اجتماعی خود و اثرگذاری در ساختارهای جامعه به منافع خود پرداخته‌اند، روایت خود را گفته‌اند؛ خود را در تاریخ جا داده‌اند و خواهان حضور در متن اخبار و جامعه در آینده تاریخ شده‌اند.

این نوشتار به بررسی و افشای اَشکال غیبت‌یافته «سلطه» در جامعه نسبت به زنان از خلال توجه به مفهوم سلطه در معنای مشروعیت در اندیشه شریعتی و بوردیو می‌پردازد و درصدد است سلطه را در مفهوم بوردیویی آن (مشروع نشان دادن) در دیدگاه شریعتی بررسی کند و موقعیت فرودست زنان را نه تنها به علت ظلم مستقیم مردان یا نابرابری‌های قانونی و …، که به دلیل نقش مهم و مغفول مانده‌ی «همدستی زن» در «درونی کردن»،«سود»هایی که به عنوان «ارزش» در جامعه پذیری زنان نقش داشته است، روشن سازد. بی تردید، تمامی مباحثی که درباره سلطه صورت می‌گیرد نه برای به رسمیت شناختن آن، بل تلاشی است در جهت کنار زدن پرده از ریشه مشکلات درجهت نفی و آشکار کردن شرارت‌های پنهانی آن در مشی «آگاهی بخشی– رهایی بخشی» متفکران این اندیشه (شریعتی و بوردیو).

پیر بوردیو بر آن بود که هدف تحقیقات اجتماعی، قادر ساختن مردمان برای درک بهتر عمل خودشان و فهم کنش دیگران است. لذا هدف انجام پژوهش به مثابه یک روند توانمندسازی ازطریق خود آگاهی است. چه، به گفته‌ی شریعتی: آگاه بودن نسبت به اسارت، خودش عاملی در جهت نجات است.

دریافت مقاله

میل به تغییر، نقش مهمی در هویت ظاهری زنان ایفا می‌کند. در این میل به تغییر، دیدگاه عاملان و شناخت راهبردها در مواجهه با پدیده زیبایی‌خواهی قابل تامل است. در این‌جا، عواملی مهم چون دل‌زدگی رومزه زنان از نقش‌ها و هویت‌ها، فشارهای جامعه و اطرافیان، تقابل سنت و مدرنتیه و فضای رقابتی ارائه یک هویت مورد پذیرش از سوی زنان برای رهیدن از پیله فشارهای جامعه و اطرافیان، تاثیر زیادی دارند.

با در نظر داشتن مبحث مدرنیته و تسلط ارزش‌های آن در جوامع مدرن که مسئله هویت را در این جوامع اهمیت می‌بخشد، در این نوشتار سخن از تولید و بازتولید هویت‌هایی ا‌ست که بر اثر فشارهای ناشی از جامعه به زنان وارد می‌شود و به شکل برجستگی هویت‌های ظاهری و همین‌طور رهایی زنان از هویت‌های نادلخواه شکل می‌یابد.

بازنمایی هویت‌هایی که به مدد جراحی‌های زیبایی در زنان در حال تولید، تغییر و گاه ترمیم است‌، بحث ارزش‌ها و چگونگی تحرک‌ها و جابه‌جایی‌های اجتماعی را برهم می‌زند‌. باز تولید این هویت‌ها و رهایی از هویت‌های پیش‌ساخته نادلخواه چنان در همه طبقات اجتماعی هم‌رنگ و هم‌سنگ است که گویی متعلق به طبقه خاصی نیست.

زمانی که فردگرایی به میدان می‌آید، ارائه هویت‌های ظاهری و کلیت هویت‌ها بر اساس ملاک‌هایی ‌چون شبکه خانواده ‌،گروه‌های خویشاوندی و پایگاه تحصیلی رنگ می‌بازد چرا که ملاک هویت، ‌ظاهری است و ابزار آن هم مهیاست. ‌چه چیزی جذاب‌تر و مهم‌تر از ویتریتن‌های خوش‌رنگ و خوش‌فرم پزشکان قسم خورده­ی زیبایی و همین‌طور توصیه‌های پزشکی ایشان برای رهایی زنان از هویت‌های نادلخواه در جامعه.

دریافت مقاله

این نوشتار روایت کاریکاتورهای نشریه توفیق طی سال­های انتشار آن (۱۳۰۰ تا ۱۳۵۰) است. پنجاه سال پر ماجرا که در آغاز، مشروطه نوپا را نوعی اقتدارگرایی فردی به حاشیه راند و تا سال­ها آزاد­ی­های اجتماعی و سیاسی کاهش یافت. با خروج رضاشاه از ایران نظام سیاسی کشور به نوعی از آزادی همراه با هرج و مرج دست یافت. وطن هنوز از جرعه‌های آزادی سیراب نشده بود که کودتایی(۲۸مرداد ۱۳۳۲) آزادی سیاسی را برای سال­های دیگر به محاق برد. البته در این سال­ها، آزادی افراد برای انتخاب نوعی سبک زندگی­ متفاوت از جامعه سنتی آن ایام پذیرفته و حتی تشویق می‌شود.

در این دوران معادل­های استعاری فراوانی چون «مام میهن»، «سرزمین مادری»، «ایران خانم» برای اشاره به مفهوم وطن رواج داشت. واژگانی که به طور استعاری برای اهمیت وطن این دلیل را اقامه می­کنند که برای حفظ زنی که به ما تعلق دارد، [وطن] باید جان داد. روایت نشریه توفیق از وطن زنی است که باید رها شود. این رهایی از از استبداد و استعمار و گاه از معضلات و مشکلات اقتصادی است.

دریافت مقاله

فرد و جامعه، همواره در شرایط ویژه‌ای از سلطه و سرکوب چهره‌ای از تاریخ را نمایان می‌کنند. چهره‌ی دیگر این تاریخ تلاش و مبارزه‌ی همیشگی تحت سلطه‌گان و سرکوب‌شدگان برای رهایی است. این تلاش فردی و اجتماعی همواره با شرایط عینی جوامع و روان انسانی افراد درمی‌آمیزد. به همین دلیل، رهایی با مفاهیمی چون عدالت و برابری، شناسایی و ارج‌گذاری، آزادی و آزادگی پیوند می‌خورد و این‌گونه رهایی ساحتی فلسفی می‌یابد و دلمشغولی بسیاری از فیلسوفان و نظریه‌پردازان سیاسی و اجتماعی می‌شود.

دریافت مقاله

جمله ای که عنوان این نوشته شده است، نقل قولی است از میشل دو مُنتِنی در باره اینکه چرا او اتین دو لابوئسی را دوست داشته است.این مقاله از طریق ساخت‌گشایی این نقل قول و برجسته ساختن عناصر و مولفه های اصلی آن، بحث خود را در دو قسمت به هم پیوسته به سامان می‌رساند. در قسمت اول رهایی را به ترتیبی که خواهد آمد، در دوستی پی‌می‌گیرد و در قسمت دوم از طریق نگاهی به وجوه اصلی زندگی پوران شریعت رضوی ، درس‌هایی از زندگی او بر می‌کشد. درس هایی که، به آسانی و بدون تلاش برای تحریف داده‌ها، با درس دوستی و آئین رهایی همساز شده‌اند.

دریافت مقاله

مضمون رهایی برای ایرانیان آشناست و این آشنایی در طول تاریخی طولانی به وجود آمده است. اگر سرکوب و سلطه برانگیزاننده‌ی رهایی است، تاریخ ایران مشحون است از تلاش برای رهایی. چنین تلاشی که عمدتا برای رهایی از ظلم و بی‌عدالتی، نابرابری و برده‌انگاری بوده است، فرازهای تاریخ پر پیچ و خم ایران را برساخته است.

آرمان و اندیشه‌ی رهایی وجودی دیرین دارد و می‌توان مدعی شد که یکی از مهم‌ترین محرک‌های تحول در مسیر تاریخ بشری است. هر کجا و هر هنگام که انسان از وضعیت سلطه و سرکوب آگاهی یافته است، آرمان و اندیشه‌ی رهایی نیز آشکار شده است. گویی چیزی در درون انسان وجود دارد که باید رها شود؛ چیزی که باید با کنشی رهایی‌بخش همراه شود.کنش رهایی‌بخش، چیزی را آزاد می‌کند، که هم‌چون یک هویت در حال شدن یا استعدادی در حال تحقق، موجودیت داشته است، اما نیروهای سلطه‌جو و سرکوب‌گر از تکامل و توسعه‌ی آزاد آن جلوگیری می‌کنند. به این معنا می‌توان گفت که رهایی بدون سرکوب معنا ندارد. از آنجا که میان وضعیت رهایی و نظم مستقر جامعه یک شکاف کامل وجود دارد، رهایی یک کنش رادیکال را می‌طلبد. البته این کنش لزوما خشونت‌بار نیست، بلکه مستلزم گام نهادن در سویه‌ای کاملا متفاوت با وضع موجود جامعه است.

از جمله مباحثی که در سده‌ی بیستم میلادی با مفهوم رهایی پیوند خورد و گسترشی جهانی یافت رهایی جوامع مستعمره از طریق استقلال از حاکمیت استعماری، رهایی زنان از سلطه‌ی مردان و رهایی کارگران از سرکوب استثمار بوده است. معمولا گفته می‌شود که سرکوب زنان جنبه‌ای مضاعف دارد، چون زنان، علاوه بر تحمل فشارهای یک جامعه‌ی مردانه، به لحاظ طبقاتی، و سیاسی نیز در معرض انواع سرکوب‌هایی قرار دارند که مردان نیز دچار آن هستند. در حال حاضر، بحث رهایی زنان از سرکوب مردان و سلطه‌ی گفتمان مردانه از جمله مهم‌ترین تلاش‌ رهایی‌بخش مستمر و مدرن در جامعه‌ی ایرانی است. از آنجا که این شماره از نشریه پویه به خانم پوران شریعت رضوی تقدیم شده است، دانشورانی که تهیه‌ی این مقالات را به عهده گرفتند، بر روی موضوع رهایی زنان در ایران تمرکز بیشتری کرده‌اند.

دریافت مقاله