پیشتر چند بار از او، در بارهی نسبت دموکراسی و عرفان پرسیده بودیم و اینبار بحث در بارهی «گفتوگو به مثابه امری اجتماعی» و نسبت آن با عرفان را پیش کشیدیم. سخن از هنر و میراث فرهنگی ایران به میان آمد. قرار نبود مصاحبه کنیم. بنابراین، آنچه گزارش شده، حاصل بحثها و پرسشهایی فیالبداهه در مورد ایدهای است که حاوی نکاتی بسیار مهم و قابل تامل برای اندیشمندان و روشنفکران ایرانی است.
عهد عتیق، کتاب سالومون-شاهان
اهمیت یافتن گفتوگو از سر چیست؟ این «من» است که سر برآورده یا آن «دیگری» است که شأنی یافته؟ این”منِ» بازیخورده یک «ما»ی یکپارچه و تکصداست که دیگر به حرف آمده یا «دیگری»ای که جهنم بود و تهدید محسوب میشد و اکنون بدل شده است به فرصت؟ شاید هم این طریقه کشف حقیقت است که از قطعیت افتاده و نیازمند اجماع عمومی و گرویدن همگانی است؛ دیگر نمیشود پشت آن سنگر گرفت و شلیک کرد.
دیتر میسگلد، از شاگردان هانس گئورگ گادامر، فیلسوف آلمانی، در بارهی چنین گفتوگویی، با هدف ایجاد شرایطی که این گفتوگو را ممکن کند، دیدگاهی دارد که بر به «رسمیت شناختن شدن» و «در جایگاه برابر قرار گرفتن» طرف مقابل یا «دیگری» استوار است.
زیگموند فروید
موضوع ارتباط بین افراد و تنظیم روابط بینفردی از مهمترین چالشهای زندگی انسانهای امروزین است. این امر نهتنها در زندگی فردی اهمیت بسزایی دارد، بلکه در ارتباطات اجتماعی، حرفهای و سیاسی هم مؤثر است. بسیاری از تنشها و مشکلات اجتماعی به دلیل سوءتفاهم در روابط بین فردی ایجاد شده، تداوم یافته و منجر به مشکلات ارتباطی شده است.
از همین رو در این نوشتار بیشتر به موضوع تأثیر ابراز کلامی هیجانات و نقش گفتگوی درونذهنی و بین فردی در بهبود حس درونی افراد، تقویت و تسهیل ارتباطات بین فردی و همافزایی و بهرهوری در زندگی اجتماعی پرداخته میشود، گرچه تأثیرات سیاسی اجتماعی این امر مهم و قابل بسط است، اما در اینجا مورد تأمل قرار نگرفته است.
حال اگر به تعريف درست و دقيقي از گفتوگو دست يابيم، و با مروری بر تاریخ مکتوب و فرهنگ شفاهی ایران اگر تشخيص دهيم سهم گفتوگو در ارتباطات اجتماعي در ايران اندک است، آنگاه چه باید کرد؟
با واگشایی این پرسشها در قالب مرتبطساختن دو مفهوم گفتوگو و حوزهی عمومی در وضعیت کنونی ایران، امکانی برای دستیابی به پاسخهایی فراهم میآید.
چندی است در قلمرو فرهنگ و سیاست به گفتوگو توجه شده است؛ در اغلب مواقع از گفتوگو به عنوان یک راه حل، به ویژه در خصوص معضلات و بحرانهای سیاسی جامعه یاد میشود. اما چیستی گفتوگو برای بسیاری روشن نیست؛ نه تنها روشن نیست، بلکه به روشن نبودن آن توجه زیادی نمیشود. درست است که صحبت از گفتوگو و خواست جریان یافتن آن در سطوح خرد و کلان، و حتی ملی از سوی روشنفکران و نیروهای سیاسی به میان آمده است؛ اما واقعیت این است که همچنان ماهیت این گفتوگو در اذهان همگان یکسان نیست و از این رو، در تصور جمعی ما ماهیت آن مبهم است. …
جای خالی گفتوگو در جامعهی ایرانی باعث شده است سپهر عمومی نحیف و کم رمق شود. خشونت، از جانب حکومتها، به ویژه حکومتهای مستبد همواره مانعی بزرگ و سخت برای پیشبرد گفتوگو میان افراد و جماعات در سپهر عمومی بوده است. برخلاف گزارش هابرماس از گسترش سپهر عمومی در انگلیس، آلمان و فرانسه، آن چه در ایران وقوع یافت اعمال خشونتی دیرپا و گسترده نسبت به بازیگران سپهر عمومی بوده است. سپهر عمومی در ایران خونین است. از دورهی مشروطه تا کنون، حیاتیترین امکانهای ترویج گفتوگوی اصیل در سپهر عمومی ایران، یعنی نشریات مستقل، دانشگاهها و محافل و مجامع روشنفکری و در زمانهایی مساجد، همواره در سایهی خشونتی دیرپا و گسترده زیستهاند؛ اما همچنان سپهر عمومی زنده است و جامعه را به گفتوگو فرامیخواند. …
شرایط، جایگاه، معانی و مصادیق، و تحلیل و ارزیابی گفتوگو و گفتوگوگر، در ارتباط با جامعهی ایران محتوای مجموعه مقالاتی است که دانشوران در این شماره از پویه به آن پرداختهاند. نیز، فضای کلی مقالات آکنده است از پیوند گفتوگوی اصیل با مفاهیمی چون اخلاق، جماعت، همبستگی، و رهایی. …