گفت‌و‌گو
و احیای سیاست در ایران

دریافت مجله

روز جمعه، ۲۳ شهریور، به دیدار محمدرضا شفیعی کدکنی رفتیم. خانه انباشته از کتاب و شاگردان استاد بود. میهمانان یکی پس از دیگری می‌رسیدند؛ برخی ناچار خداحافظی می‌کردند. استاد با ورود هر میهمان از جای برمی‌خاست و خود پذیرایی می‌کرد. سخنانش با هر گروه در زمینه‌ای متفاوت بود و پرسش‌ها متفاوت‌تر. عبارات کتاب‌ها و مقاله‌ها را از حافظه نقل می‌کرد و گاهی کتابی را از انبوه کتاب‌هایش بیرون می‌کشید و بی‌درنگ صفحه‌‌ای را می‌گشود و گاهی نیز خاطره‌ای را از سال‌ها قبل با جزئیات نقل می‌کرد.

پیش‌تر چند بار از او، در باره‌ی نسبت دموکراسی و عرفان پرسیده بودیم و این‌بار بحث در باره‌ی «گفت‌وگو به مثابه امری اجتماعی» و نسبت آن با عرفان را پیش کشیدیم. سخن از هنر و میراث فرهنگی ایران به میان آمد. قرار نبود مصاحبه کنیم. بنابراین، آن‌چه گزارش شده، حاصل بحث‌ها و پرسش‌هایی فی‌البداهه در مورد ایده‌ای است که حاوی نکاتی بسیار مهم و قابل تامل برای اندیشمندان و روشنفکران ایرانی است.

دریافت مقاله

«خدایا! به من قلبی عطا کن که گوش می‌سپارد»

عهد عتیق، کتاب سالومون-شاهان

اهمیت یافتن گفت‌وگو از سر چیست؟ این «من» است که سر برآورده یا آن «دیگری» است که شأنی یافته؟ این”منِ» بازی‌خورده یک «ما»ی یک‌پارچه و تک‌صداست که دیگر به حرف آمده یا «دیگری»‌ای که جهنم بود و تهدید محسوب می‌شد و اکنون بدل شده است به فرصت؟ شاید هم این طریقه کشف حقیقت است که از قطعیت افتاده و نیازمند اجماع عمومی و گرویدن همگانی است؛ دیگر نمی‌شود پشت آن سنگر گرفت و شلیک کرد.

دریافت مقاله

در تاریخ معاصر ما گفت‌وگو آن‌گونه که فلاسفه سیاسی غربی مطرح کرده‌اند چندان بروز و ظهور نداشته و به‌عنوان راه‌کاری جدی در معادلات سیاسی قدرت مطرح نبوده است. نه‌تنها حاکمیت و احزاب تمایل چندانی به حمایت از گفت‌وگو در سپهر عمومی نداشته‌اند و حتی مانع آن شده‌اند، بلکه خود نیروهای مدنی هم جز در موارد خاص تاریخی و به تعبیری فرصت‌های ساختاری سیاسی قادر به پیشبرد گفت‌وگو و رسیدن به اجماع نظر نشده‌اند. در سال‌های اخیر هم تقویت سیاست هویت در سطح جامعه و نیز تغییر و تحول در سیاست دانش تأثیر منفی بر امکان گفت‌وگو داشته و تحقق گفت‌وگو را دشوارتر از قبل کرده است. در چنین شرایطی نیروهای مدنی طرفدار گفت‌وگو هم باید به پرسش‌های مطرح درباره چگونگی اجرای گفت‌وگو جواب دهند و هم این‌که ائتلاف حاکم را ندیده نگیرند. زیرا حاکمیت می‌تواند هزینه گفت‌وگو را بیش از حد افزایش داده، میل به مشارکت در گفت‌وگو را کاهش دهد. از این منظر انتخابات می‌تواند فصل مشترک گفت‌وگوگران سپهر عمومی از یک طرف و حاکمیت از طرف دیگر باشد. رواج و گسترش شبکه‌های اجتماعی مجازی فرصتی برای بازنگری در اهمیت گفت‌وگو در سیاست فراهم کرده است.

دریافت مقاله

انقلاب ایران با دو ویژگی، که گویی قراری است نانوشته میان افراد یک جامعه‌ی انقلابی، پا به عرصه‌ی وجود  گذاشت: یک ویژگی آن بود که در خارج رو به سوی مبارزه با سرمایه‌داری جهانی داشت و ویژگی دیگر آن بود که در داخل در اندیشه‌ی احیای دوران طلایی گذشته بود. این انقلاب مسیری پرپیچ وخم را طی کرد و در طول چهار دهه جامعه‌ی پساانقلابی به نحوی فزایده از آن دو ویژگی فاصله گرفت، اما از آن جدا نشد. همچنان این دو ویژگی حضور دارد و در کنار عناصر نافی خود وضعیتی بغرنج را به وجود آورده است. در این وضعیت جامعه به قرار تازه‌ای نیاز دارد.

دریافت مقاله

اگر بپذیریم جامعه‌ی ایرانی به لحاظ فرهنگی متنوع است، آن‌گاه سیاست‌های دولت در چه جهتی باید تدوین شود تا همبسگی در سطح ملی پایدار بماند؟ یکسان‌سازی از بالا در جهت تفوق بخشیدن به فرهنگ و الگوی زیستی خاصی در واقع الگوهای زیستی دیگر را طرد خواهد کرد و حس تعلق به دولت-ملت را در میان فرهنگ‌های طرد شده کاهش می‌دهد و  در نتیجه جامعه‌ی ایرانی دستخوش واگرایی و گاه تعارض می‌شود. در حالی‌که هنجار مورد پذیرش همگان آن است که همه‌ی افراد و گروه‌ها و اقوام جامعه باید در دایره‌ی یک دولت ملی قرار گیرند. با این توجه، چگونه می‌شود از سیاست طرد فاصله گرفت و به سیاست شمول نزدیک شد؟

دریافت مقاله

دموکراسی بیش از این که تکنیکی سیاسی و شیوه‌ای از حکمروایی و تدبیر دولت‌ها باشد، سبکی از زندگی نیز هست. پس جای دارد ظرفیت‌های معرفتی و اکتشافی آن توسعه پیدا بکند و محدودیت‌هایش رفع شود. دست‌کم یک کاستی در رویه‌های مرسوم و متعارف دموکراسی هست و آن این است که «می شماریم و هر کدام بیشتر بود، همان را انتخاب می‌کنیم»! این رویه، بدون ارتباط و مفاهمه و گفت‌وگو لزوما نمی‌تواند اختلافات اجتماعی را به نحو پایدار برطرف بکند. کار شمارش تمام می‌شود، اما چه‌بسا قهر و بیگانگی‌های آشکار و پنهان هم‌چنان باقی مانده‌اند و پایداری و همبستگی بشری و زندگی صلح‌آمیز انسانی دست نیافتنی است.

دریافت مقاله

پیش از انقلاب، در هنرهای تجسمی گرایشاتی چون هنر سقاخانه، نقاشی سنت‌گرا و نگارگری ژانر منظره و پرتره و طبیعت، هنر  مدرن شامل هنر انتزاعی تا هنر فیگوراتیو، و هنر چپ‌گرا منادی هنرمتعهد، گفت‌وگویی را در سپهر عمومی هنر ایران به راه اندازخته بودند؛ در این میان، گفتمانی که غلبه داشت هنر مدرن بود. در پی انقلاب هنر متعهد با گسترش هنر اعتراض گفتمان غالب شد و با تحکیم نظام اسلامی و آغاز جنگ این گفتمان رنگ و بوی اسلامی پیدا کرد. اما طی چند دهه، فرایند گفت‌وگو از طریق کتاب‌ها و نشریات کلاس‌ها و محافل، گفتمان نقاشان انقلاب که گفتمانی غالب بود و دیگر گفت‌مان‌ها را به حاشیه رانده بود، خود به حاشیه رفت و گفتمان دیگری غلبه یافت.

دریافت مقاله

موسیقی این‌گونه شهرت یافته است که مرزی نمی‌شناسد و فراتر از مرزهای ملی و فرهنگی و تمدنی، ظرفیت پذیرفته شدن و مورد تفسیر قرار گرفتن از طرف «دیگری» را دارد. آن‌گاه که اثری آفریده می‌شود و این اثر را مخاطبانی دریافت می‌کنند، آیا چنین فعل و انفعالی را می‌شود به صورتی عامیانه گفت‌وگو نامید؟ یا در سطحی فلسفی، آیا به مدد مفهومی که گادامر «درآمیزی افق‌ها» می‌نامد، می‌شود آن را توضیح داد و بر این اساس، نام گفت‌وگو برآن نهاد؟ اما پیش از آن باید پرسید که موسیقی چه نوع گفت‌وگویی را میسر می‌کند و چه افق‌هایی را بر گفت‌وگو می‌گشاید؟

دریافت مقاله

اگر گفت‌وگویی در مقیاس جهانی بخواهد صورت گیرد چگونه گفت‌وگویی است؟ چنین گفت‌وگویی می‌شود تحت نام‌هایی چون گفت‌وگوی تمدن‌ها، شرق و غرب یا جهان استعمارگر و جهان استعمارزده، طرح شود، اما آیا چنین گفت‌وگویی ممکن است یا ممتنع؟ چگونه می‌شود امکانی برای آن گشود.

دیتر میسگلد، از شاگردان هانس گئورگ گادامر، فیلسوف آلمانی، در باره‌ی چنین گفت‌وگویی، با هدف ایجاد شرایطی که این گفت‌وگو را ممکن کند، دیدگاهی دارد که بر به «رسمیت شناختن شدن» و «در جایگاه برابر قرار گرفتن» طرف مقابل یا «دیگری» استوار است.

دریافت مقاله

گفتگو به معنای هابرماسی آن روندی ارتباطی برای رسیدن به اجماع در یک جامعه یا همبود است. لازمه‌ی این گفتگو هنجارهای گفتگو از جمله برابری در دسترسی به گفتگو، تاثیرناپذیری گفتگو از مرتبه شرکت‌کنندگان در گفتگو و پرهیز از فریب، پنهان‌کاری و عمل استراتژیک در گفتگو است. رعایت این هنجارها در جامعه داخلی به خاطر هنجارمند بودن آن ممکن است اما در سیاست بین‌الملل که بر اساس نظریه‌های مسلط روابط بین‌الملل از جمله رئالیسم سیاسی، آنارشیک و سلسله مراتبی است و قدرت و منافع ارزش‌های آن هستند، آیا ناممکن است؟

دریافت مقاله

اولین کسی که به جای پرتاب نیزه، ناسزا گفت، بنای تمدن را نهاد

زیگموند فروید

موضوع ارتباط بین افراد و تنظیم روابط بین‌فردی از مهم‌ترین چالش‌های زندگی انسان‌های امروزین است. این امر نه‌تنها در زندگی فردی اهمیت بسزایی دارد، بلکه در ارتباطات اجتماعی، حرفه‌ای و سیاسی هم مؤثر است. بسیاری از تنش‌ها و مشکلات اجتماعی به دلیل سوءتفاهم در روابط بین فردی ایجاد شده، تداوم یافته و منجر به مشکلات ارتباطی شده است.

از همین رو در این نوشتار بیشتر به موضوع تأثیر ابراز کلامی هیجانات و نقش گفتگوی درون‌ذهنی و بین فردی در بهبود حس درونی افراد، تقویت و تسهیل ارتباطات بین فردی و هم‌افزایی و بهره‌وری در زندگی اجتماعی پرداخته می‌شود، گرچه تأثیرات سیاسی اجتماعی این امر مهم و قابل بسط است، اما در این‌جا مورد تأمل قرار نگرفته است.

دریافت مقاله

اگر بپذیریم که گفت‌گو جزئی از سبک زندگی و فرهنگ یک جامعه است، سهم گفت‌وگو در برابر سهم سخنرانی و نوشتن و تک‌گویی‌ها در فرهنگ و تاریخ جامعه‌ی ایرانی چقدر است؟ آیا گفت‌وگو همان بحث و مجادله است و آیا اساسا “‌گفت‌وگو” در جامعه‌ی ایرانی خوب فهمیده شده است؟

حال اگر به تعريف درست و دقيقي از گفت‌وگو دست يابيم، و با مروری بر تاریخ مکتوب و فرهنگ شفاهی ایران اگر تشخيص دهيم سهم گفت‌وگو در ارتباطات اجتماعي در ايران اندک است، آنگاه چه باید کرد؟

دریافت مقاله

ایرانیان زیادی به خارج از ایران مهاجرت کردند. خواست اغلب مهاجران در تعامل خود با جامعه‌ی میزبان از نوع سازگاری است. اما در صحنه‌ی عمل این سازگاری به سادگی حاصل نمی‌شود. غریبه بودن و دیگری محسوب شدن انسان مهاجر معمولا چالش‌هایی را هم برای خود مهاجر و هم برای کشور میزبان یجاد می‌کند. در این مواجهه، عمدتا ترس‌ها، اضطرابات، عدم قطعیت‌ها و هیجانات، در انسان مهاجر بیش از میزبان برانگیخته می‌شود. اما این مواجهه روی دیگری هم دارد: انسان مهاجر این امکان را می‌یابد تا نسبت به هویت غیرمنعطف خویش آگاه شود و تلاش کند هستی خود را به روی هستی‌های ناشناس دیگر بگشاید.

دریافت مقاله

چندی پیش در یکی از پژوهشکده‌های اقتصادی پایتخت جلسه‌ای به‌منظور نقد افکار و نوشته‌های یکی از اقتصاددانان مطرح کشور برگزار شد که در آن یکی ازمنتقدان این پرسش را طرح کرد: چرا در اغلب نوشته‌های اقتصاد دانان مقوله آزادی و دموکراسی مغفول ماند؟ این پرسش هرچند در خور توجه به‌نظر می‌رسد، ولی باید این‌گونه مطرح شود: چرا جریان غالب در اقتصاد به مقوله آزادی و دموکراسی کم اعتناست؟ نیز باید پرسیده شود: چه رابطه متقابلی بین دموکراسی و آزاداندیشی و نظام اقتصادی حاکم بر جامعه وجود دارد؟ آیا مفهوم دموکراسی همان انتخابات هر چهار سال یک‌بار است که مردم به قوه مجریه و مقننه تفویض اختیار می‌کنند و تصمیمات مهمی مانند اصلاحات اصول مهم قانون اساسی، قانون کار، وتکانه و چرخش ۱۸۰ درجه‌ای را در سیاست‌های اقتصادی به عهده آنها می‌گذارند؟ بی‌تردید بدون درک درستی از چرایی تنیدگی دموکراسی سیاسی و دموکراسی اقتصادی هر پاسخی که به سوالات مطرح شده ارائه شود ناقص خواهد بود. بنابر این برای رسیدن به این درک، بحث اصلی این مقاله به دموکراسی سیاسی و اقتصاد دموکراسی، یا «حکم‌رانی با گفت‌وگو» اختصاص می‌یابد.

دریافت مقاله

مسئولیت روشنفکر چیست؟ جایگاه روشنفکران در حوزه عمومی کجاست؟ آیا ساخت‌های اجتماعی موجود، پیش‌شرط‌های گفت‌وگو را فراهم می‌کند؟ در شرایط کنونی آیا امکان گفت‌وگو میان روشنفکران وجود دارد؟ آیا روشنفکران در بازتولید حوزه عمومی نقشی ایفا می‌کنند؟ روشنفکران تا چه حد توانسته‌اند در حوزه عمومی گفت‌وگو و شرایط گفت‌وگو را ایجاد کنند؟

با واگشایی این پرسش‌ها در قالب مرتبط‌ساختن دو مفهوم گفت‌وگو و حوزه‌ی عمومی در وضعیت کنونی ایران، امکانی برای دستیابی به پاسخ‌هایی فراهم می‌آید.

دریافت مقاله

دموکراسی به مثابه مدلی برای مدیریت جامعه، بر دو گونه است: تجمیعی (aggregative) و گفت‌وگویی (deliberative). دموکراسی تجمیعی بر اساس تجمیع منافع اکثریت از طریق رأی‌گیری و به لحاظ فلسفی بر اومانیسم فردگرا و اخلاق منفعت‌گرا استوار است و آنچه از ایالت متحده امریکا و کشورهای غربی تا کشورهایی همچون افغانستان و عراق تجربه شده، برهمین شالوده‌ی نظری استوار است. دموکراسی گفت‌وگویی، بر اساس اعتبار خرد جمعی و انتخاب از طریق گفت‌وگو در سپهر عمومی استوار است که نخستین بار در یونان متولد و سپس در دوران مدرن در قهوه‌خانه‌های بندری انگلستان بازتولید و در نهادهای مدنی و کشورهای اسکاندیناوی تجربه شده است. دموکراسی گفت‌وگویی، خواه‌ناخواه ماهیتی جماعت‌گرا دارد. از این‌رو جماعت‌گرایی نوین، با نقد جماعت‌گرایی سنتی و تأکید بر دموکراسی گفت‌وگویی و اعتبار جامعه به‌مثابه موجودیتی مستقل از فرد و تلفیق آن با آزادی فردی، به جنبشی رو به گسترش و به الگویی برای توسعه‌ی محلی و جامعه‌محور تبدیل شده است. در این مقاله با تبارشناسی گفت‌وگو در ادیان شرقی، زمینه‌های فکری و امکانات تاریخی تحقق دموکراسی گفت‌وگویی در ادیان ابراهیمی و در خاستگاه تاریخی آنها یعنی خاورزمین، بررسی شده است.

دریافت مقاله

ذهن ایرانیان، به بیانی دقیق‌تر، سوبژکتیویته‌ی ایرانی با مفاهیم مروت و مدارا خو کرده است و آن را می‌ستاید، اما با گفت‌وگو بیگانه است. در حالی که یک گفت‌وگوی اصیل، مملو از هم‌فهمی و نقد و استدلال، هم به مروت نیاز دارد و هم به مدارا. …

چندی است در قلمرو فرهنگ و سیاست به گفت‌وگو توجه شده است؛ در اغلب مواقع از گفت‌وگو به عنوان یک راه حل، به ویژه در خصوص معضلات و بحران‌های سیاسی جامعه یاد می‌شود. اما چیستی گفت‌وگو برای بسیاری روشن نیست؛ نه تنها روشن نیست، بلکه به روشن نبودن آن توجه زیادی نمی‌شود. درست است که صحبت از گفت‌وگو و خواست جریان یافتن آن در سطوح خرد و کلان، و حتی ملی از سوی روشنفکران و نیروهای سیاسی به میان آمده است؛ اما واقعیت این است که همچنان ماهیت این گفت‌وگو در اذهان همگان یکسان نیست و از این رو، در تصور جمعی ما ماهیت آن مبهم است. …

جای خالی گفت‌وگو در جامعه‌ی ایرانی باعث شده است سپهر عمومی نحیف و کم رمق شود. خشونت، از جانب حکومت‌ها، به ویژه حکومت‌های مستبد همواره مانعی بزرگ و سخت برای پیشبرد گفت‌وگو میان افراد و جماعات در سپهر عمومی بوده است. برخلاف گزارش هابرماس از گسترش سپهر عمومی در انگلیس، آلمان و فرانسه، آن چه در ایران وقوع یافت اعمال خشونتی دیرپا و گسترده نسبت به بازیگران سپهر عمومی بوده است. سپهر عمومی در ایران خونین است. از دوره‌ی مشروطه تا کنون، حیاتی‌ترین امکان‌های ترویج گفت‌وگوی اصیل در سپهر عمومی ایران، یعنی نشریات مستقل، دانشگاه‌ها و محافل و مجامع روشنفکری و در زمان‌هایی مساجد، همواره در سایه‌ی خشونتی دیرپا و گسترده زیسته‌اند؛ اما همچنان سپهر عمومی زنده است و جامعه را به گفت‌وگو فرامی‌خواند. …

شرایط، جایگاه، معانی و مصادیق، و تحلیل و ارزیابی گفت‌وگو و گفت‌وگوگر، در ارتباط با جامعه‌ی ایران محتوای مجموعه مقالاتی است که دانشوران در این شماره از پویه به آن پرداخته‌اند. نیز، فضای کلی مقالات آکنده است از پیوند گفت‌وگوی اصیل با مفاهیمی چون اخلاق، جماعت، همبستگی، و رهایی. …

دریافت مقاله